عنوان مقاله :
ريشه شناسي تاريخي واژگان و اثر آن بر فهم مفردات قرآن كريم ؛ مطالعه موردي ريشه «قسط»
پديد آورندگان :
اخوان طبسي، محمدحسين نويسنده , , ميرحسيني، يحيي نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1395 شماره 8
كليدواژه :
قسطاس , مشترك لفظي , معناشناسي درزماني , قسط , ريشه شناسي , تبارشناسي واژگان , مفردات قرآن كريم
چكيده فارسي :
يكي از مباحث نظري شايان توجه در واژه پژوهي، التفات و اعتنا به مقوله «اشتراك لفظي» است. جستاري در ميراث زباني مسلمانان نشان مي دهد بسياري از لغت شناسان، به اين مساله توجه داشته و مباحث نظري آن را پيش برده اند. با اين وجود گاه در مقام عمل، اشتراك لفظي ناديده انگاشته شده و برخي لغويان در تحليلِ چندمعناييِ دو واژه بدون تبار مشترك، به سمت برقراري ارتباط ميان تمامي معاني آن كلمات رفته اند و يا، آن واژگان را در شمار «اضداد» جاي داده اند؛ رويكردي كه لغزش هاي بسياري در پي داشته، و به تكلف هاي فراواني انجاميده است. نمونه اي از اين دست، ريشه پركاربرد «قسط» است كه به دو صورت باب افعال «اقسط» و مصدر «القسط»، و نيز صورت اسمي «القاسط»، با دو معناي متفاوت در قرآن بازتاب يافته است. گاه واژه «قِسطاس» نيز از همين ريشه انگاشته مي شود و مجموعِ بسامد هر سه در قرآن كريم، 29 مرتبه است. بسياري از لغت شناسان با اين پندار كه واژگان فوق از بناء واحدي ساخت يافته اند، نوعي از ارتباط ميانشان جسته اند. اين نوشتار مي كوشد با بهره گيري از روش «ريشه شناسي» و «معناشناسي دَرزماني» در علم زبان شناسي تاريخي، ابتدا وام واژگي «قسطاس» و «القسط» كه مبتني بر يك الگوي تعريب شناخته شده است را نمايان سازد؛ آنگاه با مطالعه تطبيقي واژه «القاسط» و نظاير آن در ديگر زبان هاي سامي، معناي دقيق تري براي اين واژه فرا روي نهد. در پايان، به اين نتيجه دست يافتيم كه واژگان فوق، سه تبار مختلف دارند و تلاقي اين سه، نوعي اشتراك لفظي است.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه تفسير و زبان قرآن
عنوان نشريه :
پژوهشنامه تفسير و زبان قرآن
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 8 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان