تحليل فصل جبر و معادله كتاب رياضي پايه هفتم بر اساس پنج الگوي مختلف

هدف اين مقاله ارزيابي محتواي كتاب رياضي پايه هفتم فصل جبر و معادله از نظر توجه به سطوح شناختي اندرسون، اهميت به خلاقيت از طريق انطباق باعوامل خلاقيت گيلفورد، مهارت هاي ذهني گانيه و چرخه خلاقيت پلسك، همچنين تحليل از نظر توزيع مسائل زمينه مدار است. اين پژوهش به روش تحليل محتوا انجام شده و جامعه آماري آن كتاب رياضي پايه هفتم است. براي تحليل، فصل جبر و معادله به روش تصادفي ساده انتخاب شد. به منظور اعتباريابي و روايي صوري و محتوايي از نظرات صاحب نظران و استادان آموزش رياضي استفاده شد. براي پايايي، درصد توافق سه كدگذار از طريق فرمول اسكات محاسبه و ضريب پايايي 84% به دست آمد. يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهد محتوا از نظر توجه به حيطه هاي شناختي بيشتر به دانش رويه اي اهميت داده است؛ تحليل بر مبناي فرايندهاي ذهني نشان دهنده توجه كم به پرورش سطوح بالاي خلاقيت است، ممكن است با توجه به شرايط سني و سطح تفكر دانش آموزان اين پايه باشد. از نظرتوزيع مسائل زمينه مدار، نتايج نشان دهنده ارتباط كم رياضي با زندگي واقعي مي باشد. عدم توجه به ارتباط معنادار موضوعات رياضي با زندگي روزانه باعث مي شود دانش آموزان مفاهيم رياضي را جداي از تجارب واقعي خود بدانند و نسبت به رياضي احساس مالكيت و تعلق نكنند.