شماره ركورد :
929658
عنوان مقاله :
مفهوم ضرورت در نظريۀ اخلاقي آيت الله مصباح يزدي
عنوان به زبان ديگر :
The Notion of Necessity in the Ethical Theory of Ayatollah Mesbah Yazdi
پديد آورندگان :
مبيني، محمدعلي نويسنده پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي,ايران Mobini, Mohammad Ali Mobini
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1395 شماره 84
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
تعداد صفحه :
22
از صفحه :
4
تا صفحه :
25
كليدواژه :
ضرورت بالقياس الي الغير , محمدتقي مصباح يزدي , اخلاق , بايد و نبايد
چكيده فارسي :
نظريۀ آيت‏الله مصباح يزدي دربارۀ بايد و نبايدهاي اخلاقي به نظريۀ ضرورت ‏بالقياس الي الغير مشهور است، زيرا خود ايشان به‌صراحت بايدهاي اخلاقي را بر اساس مفهوم ضرورت ‏بالقياس الي الغير تبيين كرده‌اند. برخي انديشمندان بر اين نظريه اشكال كرده‏اند كه بايد اخلاقي نمي‏تواند تحت مفهوم «ضرورت بالقياس الي الغير» قرار گيرد. هدف اين مقاله تبيين نظريۀ آيت الله مصباح و بررسي اشكال وارد شده است. اين بررسي با روش تحليل عقلي و رجوع به ارتكازات و شهودات مفهومي انجام شده و با ذكر نمونه‏هاي كاربردي بر مدعاي مورد نظر استدلال شده است. نتيجه اينكه سخنان استاد مصباح در توضيح اين نظريه، به‏گونه‏اي است كه نمي‏تواند بيانگر مفهوم ضرورت ‏بالقياس الي الغير باشد و اساساً تبيين بايد و نبايد اخلاقي بر اساس اين مفهوم نادرست است. با اين حال، بر خلاف نتيجه‏گيري مستشكل، به صرف اين اشكال نمي‏توان هرگونه تبيين علّي از بايد و نبايد اخلاقي را رد كرد، بلكه ديدگاه استاد مصباح را مي‏توان منعكس‏كنندۀ ضرورتي دانست كه در اصل علّيت به‌ويژه قاعدۀ سنخيت ميان علت و معلول نهفته است. در واقع، اشكال استاد مصباح در اين مسئله در نام‏گذاري اين نظريه به «ضرورت‏بالقياس الي الغير» است و براي زير سؤال بردن تبيين علّي او از بايد و نبايد اخلاقي لازم است راه‏ ديگري پيمود.
چكيده لاتين :
Ayatollah Mesbah Yazdi’s theory about moral oughts came to be known as the theory of relative necessity (alḍarūra bi lqīyās ila lghayr), because he explicitly accounts for moral oughts in terms of the notion of relative necessity. Some scholars have objected that moral oughts cannot be conceptualized under relative necessity. In this paper, I seek to delineate Ayatollah Mesbah’s theory and examine the above objection. I examine the theory and its objection in terms of philosophical analysis with reference to conceptual intuitions and practical cases. My conclusion is that Ayatollah Mesbah’s remarks cannot be accurately captured in terms of relative necessity, and in fact, it is incorrect to account for moral oughts in terms of this notion. However, unlike the above objection, this does not lead to the rejection of any causal explanation of moral oughts; rather Ayatollah Mesbah’s view can be taken as capturing a necessity which is inherent in the principle of causation, and in particularly, the principle of homogeneity between causes and effects. In fact, the only problem with Mesbah’s view in this issue is the labeling of his view as “relative necessity”. In order to call his causal explanation of moral oughts into question, a different path should be taken.
سال انتشار :
1395
عنوان نشريه :
نقد و نظر
عنوان نشريه :
نقد و نظر
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 84 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت