پديد آورندگان :
خدابخشي كولايي، آناهيتا نويسنده دانشكده علوم انساني,گروه روان شناسي,دانشگاه خاتم,تهران,ايران , , بهاري، مصطفي نويسنده دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران,تهران,ايران , , فلسفي نژاد، محمدرضا نويسنده دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي,دانشگاه علامه طباطبايي,تهران,ايران , , شهدادي، حسين نويسنده دانشكده پرستاري و مامايي,دانشگاه علوم پزشكي زابل,زابل,ايران shahdadi, H
چكيده فارسي :
مقدمه و هدف: ديابت نوع دو در حال تبديل به يك بيماري غيرواگير، با همه گيري خاموش و يك مشكل بهداشتي با عواقب جسماني، رواني و اجتماعي است. كيفيت زندگي بيماران تحت تأثير ميزان سطح سواد سلامت و آگاهي افراد از درك صحيح، تفسير و دريافت به موقع خدمات سلامتي است. از اين رو اين پژوهش با هدف بررسي ارتباط كيفيت زندگي با سطح سواد سلامت در بيماران مرد مبتلا به ديابت نوع دو انجام شد.
مواد و روش ها: روش اين پژوهش توصيفي و از نوع همبستگي و جامعه آماري شامل كليه مردان مبتلا به ديابت نوع دو شهرستان هرسين بود كه از ميان آنها 170 نفر به روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند تا به پرسشنامه هاي مقياس سواد سلامتي (HELIA) و پرسشنامه كيفيت زندگي (SF-36) پاسخ دهند. جهت تحليل داده ها از روشهاي آماري همبستگي پيرسون و ضريب رگرسيون خطي چندگانه استفاده شد.
يافته ها: نتايج نشان داد كه بين سطح سواد سلامت و كيفيت زندگي بيماران مرد ديابتي نوع دو رابطه مثبت و معناداري وجود دارد (P<0/01). به اين معنا كه هر چقدر سطح سواد سلامت بيماران بالا باشد به همان ميزان كيفيت زندگي آنها نيز در ابعاد جسمي، رواني و اجتماعي بالا خواهد رفت. همچنين كيفيت زندگي و ابعاد آن مي توانند 32/0 واريانس ابعاد دسترسي، خواندن، فهم، ارزيابي و تصميم گيري سواد سلامت 32/0 را پيش بيني كنند (p<0/01).
بحث و نتيجه گيري: يافته هاي اين پژوهش روشن ساخت كه سطح سواد سلامت و ابعاد آن براي داشتن كيفيت زندگي بهتر و مناسب تر بيماران ضروري است و متخصصان بهداشت روان بايد به رابطه بين اين دو مولفه توجه لازم را مبذول سازند.