عنوان مقاله :
مقايسه ديدگاه قاضي سعيد قمي با علامه مجلسي درباره توحيد ذاتي و صفاتي
عنوان فرعي :
Comparing the Viewpoints of Qāḍī Sa‘īd Qummī and ‘Allāma Majlisī Concerning Essential and Attributive Unity
پديد آورندگان :
امامی جمعه، سید مهدی نويسنده دانشیار گروه فلسفه و كلام اسلامی دانشگاه اصفهان Imami Jum’a, Sayyid Mahdi , فلاح یخدانی، زكیه نويسنده دانشجوی كارشناسی ارشد فلسفه و كلام دانشگاه اصفهان و دانش پژوه سطح 3 جامعة الزهراء (س) Fallah Yakhdani, Zakiyya
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1395 شماره 97
كليدواژه :
علامه مجلسي , قاضي سعيد قمي , تنزيه , تشبيه , توحيد ذاتي , توحيد صفاتي
چكيده فارسي :
توحید ذاتی و صفاتی از مهمترین اقسام توحید به شمار میآیند. در این نوشتار، آراء و اندیشههای قاضی سعید قمی و علامه مجلسی درباره این مسئله مورد بررسی قرارگرفته است. این دو متفكر بزرگ، علاوه بر اینكه در معنای توحید ذاتی اختلافاتی دارند، مبانی و زیرساختهای وجود شناختی كه توحید ذاتی را بر اساس آن اثبات كردهاند، نیز كاملاً متفاوت و بلكه متناقض است و نیز درباره توحید صفاتی اختلافاتی با یكدیگر دارند. یكی از مباحثی كه با توحید صفاتی گرهخورده، آموزه عینیت ذات و صفات است. علامه مجلسی از طرفداران و قاضی سعید از منكران آن است، البته او عینیت را در مرتبه الوهیت میپذیرد. پذیرش اصالت وجود و لوازم آن، علامه مجلسی را به جمع بین تشبیه و تنزیه سوق میدهد اما مخالفت قاضی سعید با این مبانی و اعتقاد او به تفكیك مراتب در وجود خداوند، باعث جانبداری او از نظریه تنزیه در مقام ذات و تشبیه در مقام صفات شده است.
چكيده لاتين :
Essential and attributive unity are considered among the most important types of unity. In this writing, the views and ideas of Qāḍī Sa‘īd Qummī and ‘Allāma Majlisī concerning this issue are studied. These two great thinkers, besides being disagreed upon the meaning of essential unity (tawḥīd-i dhātī), are totally different, and rather contradictory, on the ontological principles and substructures, on the basis of which they have proved the essential unity and have discrepancies about the attributive unity, as well. One of the discourses associated with attributive unity is the doctrine of the objectivity of essence and attributes. ‘Allāma Majlisī is among its proponents and Qāḍī Sa‘īd Qummī is among the opponents; however, he accepts objectivity at the Divinity level. Acceptance of principality of existence and its essential concomitants drives ‘Allāma Majlisī toward reconciliation between tashbīh (assimilation) and tanzīh (Divine Transcendence); but Qāḍī Sa‘īd’s opposition to these principles and his belief in detachment of ranks in the existence of God, has led him to partiality to the theory of tanzīh as essence and tashbīh as attributes.
عنوان نشريه :
فلسفه و كلام
عنوان نشريه :
فلسفه و كلام
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 97 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان