عنوان مقاله :
بررسي تأثير روشهاي ارگانيك كوددهي بر كيفيت و كميت علوفۀ تاجخروس (Amaranthus spp. L.)
عنوان به زبان ديگر :
Study the effect of organic fertility methods on quality and quantity of fodder Amaranth (Amaranthus spp. L.)
پديد آورندگان :
محمدي تودشكي، محمدرضا دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه زراعت , آينه بند، امير دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه زراعت , فاتح، اسفنديار دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه زراعت
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1395
كليدواژه :
الياف محلول در اسيد ADF , انرژي متابوليسمي , پروتئين خام , تاج خروس , قابليت هضم , روشهاي ارگانيك كوددهي
چكيده فارسي :
بهمنظور بررسي اثر تيمارهاي مختلف كودهاي آلي و شيميايي بر محصول كمي و كيفي گياه علوفهاي تاجخروس (Amaranthus spp. L.)، آزمايشي بهصورت كرتهاي يكبار خردشده در قالب طرح پايه بلوكهاي كامل تصادفي با سه تكرار در تابستان سال 1393 در مزرعۀ تحقيقاتي دانشكدۀ كشاورزي دانشگاه شهيد چمران اهواز انجام شد. تيمار اصلي شامل روشهاي مديريت ارگانيك1، ارگانيك2، شيميايي، تلفيق كودهاي شيميايي و زيستي و تيمار شاهد و عامل فرعي شامل دو رقم تاجخروس جديد به نامهاي پلنزمن و كونيز بود. نتايج نشان داد، هر دو روشهاي مديريت ارگانيك و بهويژه رقم كونيز بيشترين كميت ويژگيهاي ارتفاع، وزن خشك برگ، وزن خشك ساقه و كل عملكرد مادۀ خشك را داشتند. بيشترين عملكرد علوفۀ خشك (368 گرم در مترمربع) مربوط به مديريت ارگانيك 2 در رقم كونيز بود. عملكرد مادۀ خشك بيشترين همبستگي معنيدار را با ويژگي وزن ساقه داشت. بيشترين قابليت هضم، انرژي سوختوسازي (متابوليسمي)، پروتئين خام و كربوهيدرات محلول در آب در هر دو روش ارگانيك به دست آمد. بين رقمها از نظر ويژگيهاي كيفي تفاوت معنيداري وجود نداشت. مديريت تلفيقي در رقم كونيز بيشترين (57 درصد) قابليت هضم را داشت كه تفاوت معنيداري با مديريت ارگانيك 2 نداشت. بيشترين (17 درصد) پروتئين خام مربوط به تيمار ارگانيك 1 در رقم پلنزمن بود. بين عملكرد مادۀ خشك و قابليت هضم همبستگي مثبت، ولي بين عملكرد مادۀ خشك و پروتئين خام همبستگي منفي وجود داشت. بهطوركلي نتايج بهدستآمده از اين بررسي نشان داد كه استفاده از روشهاي ارگانيك كوددهي تأثير مطلوبي بر كميت و كيفيت توليد علوفۀ تاجخروس در شرايط خوزستان خواهد داشت.
چكيده لاتين :
In order to study the effect of organic and inorganic fertilizers on quality and quantity production of fodder Amaranth (Amaranthus spp. L.) a field experiment was conducted in agricultural faculty of Shahid Chamran University in 2015. The experimental design was split plot based on RCB with three replications. Main plots were including Organic 1, Organic 2, Chemical, Integrated and Control and subplot including 2 Amaranth cultivars (Plansman and Koniz). Our results showed that both organic methods and Koniz Cv. had the highest plant height, leaf and stem dry matter and total dry matter. The highest fodder yield (368 gr/m2) belonged to Koniz Cv. with organic 2 methods due to better stem and leaf dry matter. Total dry matter production had the highest significant correlation with stem dry matter. Both organic methods had the highest digestibility, metabolic energy, crude protein and water soluble carbohydrates. No significant differences observed between cultivar for quality characters. Application of integrated method in Koniz Cv. had highest digestibility (57 percent) but had no significant differences with organic 2 methods. The highest crude protein (17 percent) belonged to Cv. Plansman with Organic 1 treatment. Total dry matter had positive correlation with digestibility but negative correlation with crude protein. In conclusion, we found that appling organic fertilizer methods will have good effective on quality and quantity of fodder production from Amaranth in Khuzestan.
عنوان نشريه :
علوم گياهان زراعي ايران
عنوان نشريه :
علوم گياهان زراعي ايران
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان