عنوان مقاله :
نسبت تحولات نهاد خانواده با نظريه دولت در ايران معاصر
پديد آورندگان :
جلالي، محمد دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده حقوق , مهدوي زاهد، مهدي دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده حقوق
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1396 شماره 82
كليدواژه :
تحولات خانواده , جامعهشناسي خانواده , جامعهشناسيِ حقوق عمومي , نظريه دولت , دولت قانونمند
چكيده فارسي :
سيطره روابط موضوع حقوق خصوصي موجب غلبه فهم ناشي از اين نگرش به نهاد خانواده شده است. چنانكه موضوعات حقوق خانواده نيز در سطح هنجارشناسي حقوقي و اكتفا به محورهايي چون مهريه، نفقه، اجرتالمثل، طلاق، حضانت فرزندان و ... باقي مانده است. اما در اثر تحولات ساختاري و كاركردي خانواده، اين نهاد، موضوع تأملات و بازانديشيهاي مداوم و مستمر قرار گرفته است، بهگونهاي كه امروزه شاهد تأثير و تأثر نهاد خانواده و نهادِ نهادها، يعني «دولت» هستيم. بر ايناساس ميتوان از درهمتنيدگي مرزهاي حقوق عمومي و حقوق خصوصي و ظهور مطالعات ميان حقوقي (Cross-Legal Studies)سخن گفت. بر اين اساس، اين مقاله درصدد پاسخ به اين پرسش اصلي است كه نسبت بين تحولات خانواده و شكلگيري نظريه دولت قانونمند در ايرانِ معاصر چيست؟ فرضيه اصلي نگارندگان اين است كه اگر خانواده را بر مبناي كاركردهاي آن تعريف كنيم، بهطوركلي سه كاركرد زيستي (تأمين نيازهاي جنسي و توليد نسل)، حمايتي (اقتصادي و عاطفي) و تربيتي براي خانواده وجود دارد كه هريك در طبقه متوسط شهري بهمثابه موتور محركه جنبشهاي اجتماعي، دچار تغيير و تحول شده است. از اينرو، از برهمكنش تحولات پويا، مستمر و اثرگذار و اثرپذير خانواده با نظم و نظام حقوقيِ كنشگر و فعال، پيوندي معنادار بين تحولات نهاد خانواده و نظريه دولت قانونمند در ايران معاصر شكل گرفته است. زيرا در اين نگرش، دولت پديدهاي مصنوع و برساخته است كه متأثر از مباني فكري و نظام عقيدتي صانع و سازنده آن، مردم شكل گرفته است. از اينرو با تحول گفتمان در نظام فكري قدرت مؤسس، ساختار و صلاحيت و به تبع آن نظريه دولت، بهمنزله پديدهاي مصنوع و برساخته، تغيير خواهد كرد.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 82 سال 1396
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان