عنوان مقاله :
اجراي حق تعيين سرنوشت، تقابل حقوق بشر با حاكميت دولت ها
عنوان به زبان ديگر :
Enforcement of Right to Self-Determination: Opposition between Human Rights and Sovereignty of Governments
پديد آورندگان :
اكبري لاليمي، مرتضي دانشگاه آزاد اسلامي واحد بين الملل قشم
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1395 شماره 96
كليدواژه :
حقوق بشر , حق تعيين سرنوشت , حاكميت دولت ها , كشور مستقل
چكيده فارسي :
حق تعيين سرنوشت يكي از موضوعات بسيار مهم در حقوق بين الملل معاصر است كه در بسياري از اسناد بين المللي به آن اشاره شده است.، اين حق با وجود اينكه يكي از اساسي ترين موازين حقوق بشري است، همچنان چالش برانگيز، مبهم و نامشخص مي باشد. به لحاظ تاريخي، اين حق تا مدت ها صرفاً به موارد استعماري مربوط مي شد و داراي مفهومي سياسي بود، اما به تدريج با درج اين حق در اسناد بين المللي و منطقه اي، به عنوان يك اصل حقوقي مورد شناسايي قرار گرفت. در عين حال، اجراي اين حق همچنان با موانع و محدوديت هايي همانند حفظ تماميت ارضي كشورها و اصل عدم مداخله در امور داخلي كشورها و ممنوعيت تجزيه طلبي و مهم تر از همه حفظ صلح و امنيت بين المللي مواجه است. از سوي ديگر، توجه روزافزون به حقوق بشر و جهان شمولي آن، تحولات عمده اي در قلمرو مفهوم و اجراي اين حق به وجود آورده كه در نتيجه، اين امر موجب تقابل حقوق بشر و حاكميت دولت ها گرديده است. با توجه به اينكه امروزه حاكميت به عنوان قدرت عاليه در قلمرو يك سرزمين حيات دارد و دولت ها يا حكومت ها به عنوان مظهر حاكميت و به لحاظ ساختار اقتدارگرايانه خويش و با تفسيري دلخواه از حق تعيين سرنوشت، اجراي آن را در قلمرو حكومتي خويش به راحتي نمي پذيرند، مقاله حاضر در صدد تشريح اين امر است كه تحولات به وجود آمده در عرصه بين المللي، موجب نوعي تحديد و تعديل در نهاد حاكميت و اصول مربوطه به آن گرديده است، بنابراين، مشاركت اعضاي ملل متحد و ايجاد راهكارها و اتخاذ ضمانت اجراي مناسب از ناحيه دولت ها يا سازمان هاي بين المللي جهت اعطاي اين حق به ملت ها و براي رفع اين تقابل راهگشاست. اين نوشتار، كنكاشي در بيان شيوه هاي اجراي حق تعيين سرنوشت با بررسي علل و شيوه هاي تقابل اين حق با حاكميت دولت ها و در نتيجه بررسي راهكارهاي رفع اين تقابل است.
چكيده لاتين :
One of the main principles in the contemporary international law is the principal of the right to self-determination which has been mentioned in many of international documents. From the historical perspective and in the formation process، this right has been just associated with colonial cases for a long time، and it has had a political concept. With regard to the evolutions in global society، this principal has been gradually written in the international documents including the Charter of the United Nations، International Covenant on Civil and political Rights، International Covenant on economic، Social، and Cultural Rights، General Assembly Resolutions، conventions and regional documents، and it has been recognized as a principle law. From the author’s point of view، the cooperation of the United Nations members in accordance with the charter of the United Nations، together with the proposal of organized guidelines and compulsory treaties are of great importance in order to omit this opposition. The present article is an investigation of different aspects of this opposition along with the explanation of cases and operational methods leading to the omission of this opposition
عنوان نشريه :
حقوقي دادگستري
عنوان نشريه :
حقوقي دادگستري
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 96 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان