اثربخشي درمان تركيبي شناختي-رفتاري و بيوفيدبك بر عملكرد جنسي و وضعيت زناشويي مبتلايان به واژينيسموس

Effectiveness of combination of cognitive-behavioral therapy and biofeedback on vaginismus patients′ sexual function and marital status

عملكرد جنسي و رضايت زناشويي به عنوان عوامل موثر بر يكديگر، از موضوع هاي مهم حوزه بهداشت روان محسوب مي شوند. هدف پژوهش حاضر بررسي اثربخشي درمان تركيبي شناختي-رفتاري (CBT) و بيوفيدبك بر عملكرد جنسي و وضعيت زناشويي بيماران واژنيسموس بود. بدين منظور، طي يك پژوهش نيمه آزمايشي با پيش آزمون-پس آزمون و گروه كنترل، 20 زن مبتلا به اختلال واژينيسموس مراجعه كننده به درمانگاه روانپزشكي- روان شناسي آتيه تهران به شيوه ي نمونه گيري هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفي در دو گروه 10 نفري جايگزين شدند. شركت كننده هاي گروه آزمايش در طي 8 جلسه 90 دقيقه اي، تحت درمان تركيبي بيوفيدبك و شناختي-رفتاري قرار گرفت و شركت كننده هاي گروه كنترل درماني را دريافت نكردند. دو گروه در دو مرحله پيش آزمون و پس آزمون در متغيرهاي عملكرد جنسي و وضعيت زناشويي مورد سنجش قرار گرفتند. نتايج تحليل كوواريانس نشان داد كه اختلال جنسي و ناسازگاري زناشويي شركت كننده ها در گروه آزمايش به طور معناداري از گروه كنترل كمتر است. بنابراين با توجه به اين حقيقت كه اختلال واژينيسموس عملكرد جنسي و وضعيت زناشويي بيمار را به طور گسترده مختل مي سازد، به كارگيري درمان تركيبي شناختي-رفتاري و بيوفيدبك مي توان به بهبود عملكرد جنسي و وضعيت زناشويي آن ها كمك كرد.

Sexual function and marital satisfaction, as factors affecting each other, are considered as the important issues of mental health field. The purpose of current study was to investigate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and biofeedback combination therapy on vaginismus patients’ sexual function and marital status. For this purpose, in a semiexperimental study with pretest–post-test and the control group, 20 women with vaginismus disorder referred to the Atieh psychiatrypsychology clinic in Tehran selected by purposeful sample method and then randomly, were assigned to two groups of 10. The experimental group participants received eight sessions of 90-minute cognitive-behavioral, and combination therapy, and while, the control group participants did not receive any therapy. The participants of two groups in pretest and post-test stages were measured in terms of sexual function and marital status variables. The results of analysis of covariance indicated that experimental group’s in sexual dysfunction disorder and marital dissatisfaction variables is significantly lower than the control group. Therefore, with respect to the fact that vaginismus disorder significantly impaires patientśsexual and marital function widely, the use of cognitive-behavioral and biofeedback combinational therapy can help them to improve sexual function and marital status.