نگاهي به حال و آيندهٔ چارچوب هاي شناختي هنجاري اقتصاد مقاومتي در افكار عمومي و رسانه ها با استفاده از روش CLA

بي ترديد يكي از كاراترين نسخ رويارويي با موانع و محدوديت هاي اقتصادي كه كشورمان، با آن مواجه است از منظر كارشناسان مجرب، راهبرد " اقتصاد مقاومتي" است. راهبردي كه تعيين كنندهٔ رويكردها و الزامات متعددي در نوع نگاه به سياست هاي اقتصادي است. در اين راستا اين مقاله بنا دارد ضمن نگاهي متفاوت به مؤلفه بسيار پررنگ و اساسي اقتصاد مقاومتي، يعني " اصلاح الگوي مصرف " به نقش اساسي رسانه در پياده سازي اين مؤلفه بپردازد. از اين رو محقق تلاش دارد با ارائهٔ يك بينش و درك كلي نسبت به مقولهٔ مصرف و ديدگاه هاي گوناگون افكار عمومي، تصوير ذهني درستي از فضا و محيط فكري و متعاقباً ترسيم وضعيت مطلوب مبادرت كند. بدين ترتيب درخواهيم يافت كه گروه ها و اقشار مختلف و پارادايم هاي ديرين مصرفي كه بر آنها حاكم است با روندهايي كه ممكن است نويدبخش يك تغيير در سبك زندگي و مديريت مصرف در كشور باشد در تضادند. بنابراين تغيير ديدگاه طيف هاي مختلف فكري با مدد جستن از ابزار رسانه، پيش رو قرار مي گيرد كه اين امر متضمن تحول در چارچوب هاي شناختي هنجاري فلسفهٔ اقتصاد مقاومتي در حوزهٔ عمل متوليان و همچنين دست اندركاران عرصهٔ رسانه است. لذا ميزان اهتمام به مؤلفه الگوي مصرف و نقش رسانه، متناظر با آنچه به صورت عيني مشاهده مي شود و همچنين نظامات، جهان بيني و استعاره ها در چارچوب روش " تحليل لايه اي علت ها" مورد بررسي و مداقه قرار گرفته است.