بررسي رابطه بين استرس شغلي، فرسودگي شغلي و در گيري شغلي با رضايت شغلي در بين كاركنان بهزيستي استان گيلان

The relationship between job stress, job burnout and job satisfaction in the occupational well-being of Gilan

هدف:هدف از انجام تحقيق بررسي رابطه بين استرس شغلي، فرسودگي شغلي و در گيري شغلي با رضايت شغلي در بين كاركنان بهزيستي استان گيلان مي باشد. روش: روش انجام تحقيق توصيفي و از نوع همبستگي بوده كه جامعه آماري موردنظر كليه ي كاركنان بهزيستي استان گيلان كه در ادرات بهزيستي مختلف شهرستان هاي اين استان گيلان حضور دارند. كه بر حسب نمونه گيري تصادفي منظم تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در اين تحقيق از پرسشنامه استرس شغلي اسيپو( 1987 ) پرسشنامه رضايت شغلي اسميت و هيولين ( 1969 ) پرسشنامه درگيري شغلي كانونگو ( 1982 ) پرسشنامه فرسودگي شغلي مسلچ و جكسون( 2001 ) استفاده شد. يافته ها: نتايج ضريب رگرسيون نشان مي دهد كه استرس شغلي و فرسودگي شغلي، رضايت شغلي را پيش بيني كند. بين متغير استرس شغلي با رضايت شغلي رابطه وجود دارد. بين متغير باركاري با رضايت شغلي رابطه وجود دارد. بين متغير بي كفايتي با رضايت شغلي رابطه وجود دارد. بين متغير دوگانگي نقش با رضايت شغلي رابطه وجود دارد( 01 ..(P<0/) . بين متغير محدوده نقش با رضايت شغلي رابطه وجود دارد. بين متغير مسئوليت با رضايت شغلي رابطه وجود دارد. بين محيط فيزيكي با رضايت شغلي رابطه وجود دارد .بين متغير درگيري شغلي با رضايت شغلي رابطه وجود دارد . بين ماهيت كار با رضايت شغلي رابطه وجود دارد.بين متغير رابطه با همكار با رضايت شغلي رابطه وجود دارد. بين متغير ارتقا با رضايت شغلي رابطه وجود دارد.بين متغير حقوق و شرايط رابطه وجود دارد. بين كار با رضايت شغلي رابطه وجود دارد.بين متغير فرسودگي شغلي با رضايت شغلي رابطه وجود دارد. بين متغير عدم موفقيت با رضايت شغلي رابطه وجود دارد.بين متغير مسخ شخصيت با رضايت شغلي رابطه وجود دارد.بين خستگي هيجاني با رضايت شغلي رابطه وجود دارد نتيجه گيري: با توجه به نتايج فصل چهارم بايد گفت از آنجا كه يكي از وظايف مهم مديران در سازمانها، شناسايي استعدادهاي بالقوه كاركنان و فراهم نمودن زمينه هاي رشد و شكوفايي آنان است، اين مسئله مديران را ناگريز مي سازد تا محيط دروني و بيروني حاكم بر سازمان را به گونه اي شكل دهند تا اهداف مناسب براي ارضاي نياز كاركنان را انتخاب نموده و براي ايجاد رضايت شغلي در كاركنان گام بردارند. براي ايجاد انگيزش، لازم است كه نيازها شناسايي و در جهت ارضاي آنها تلاش شود. چالش اصلي يك سازمان ايجاد تعادل ميان اهداف كلي و مشخص آن سازمان و ارزش هاي شخصي كاركنان است. بنابراين رضايت شغلي محصول مشاركت و نتيجه رابطه متقابل (تعامل) فرد با موقعيتي است كه در آن قرار مي گيرد.

Objective: The aim of this study was to investigate the relationship between job stress, job burnout and job satisfaction among employees in the job is well Gilan province. Methods: A descriptive and correlational research that target population well-being of all employees of the ancient city of Gilan province in various welfare agencies are Gilan province. Which is based on systematic random sample of 200 subjects were selected. The study of job stress questionnaire Osipow (1987) Inventory job satisfaction and Hyvlyn Smith (1969) Inventory Job Involvement Kanvngv (1982) Maslach Burnout Inventory and Jackson (2001) was used. Results: The regression coefficient indicates that the job stress and burnout, job satisfaction is the subject prior forecast. Between job stress and job satisfaction are related. (P<0/01) Between workload and job satisfaction are related. (P<0/01).Between job satisfaction there insufficiency (P<0/01) between role ambiguity and job satisfaction there (P<0/01) The changing role of job satisfaction there (P<0/01). There is a relationship between responsibility and job satisfaction (P<0/01).Relationship between the physical environment and job satisfaction, job involvement and job satisfaction there. between variable (P<0/01). The changing nature of work and job satisfaction there (P<0/01). the changing administrative relationship with job satisfaction and job satisfaction there between variable cooperation (P<0/01). Between improve job satisfaction there. between variable wages and working conditions and job satisfaction are related burnout and job satisfaction there. between variable (P<0/01).Failure relationship between job satisfaction and job satisfaction there. between variables emotional exhaustion. (P<0/01).Between depersonalization of job satisfaction there (P<0/01). Conclusion: The results of the fourth quarter should be said as one of the main tasks of managers in organizations, identify potential staff and provide for their growth and prosperity, it inevitably makes administrators to govern the internal and external environment For motivation, it is necessary to identify the needs and to satisfy them try. The challenge of creating a balance between general and specific objectives of the organization and the individual employees. Thus, job satisfaction and thus contribute to product interaction interaction with a situation in which the person is placed