ظرفيت وزني ذخاير كربن آلي خاك در ارتباط با تغييرات تنوع زيستي توده هاي طبيعي پارك جنگلي نور

يكي از مهمترين اصول مديريت توسعه پاك، افزايش و يا حفظ موجودي ذخاير كربن آلي در اكوسيستم هاي طبيعي است. با توجه به اينكه حفظ تنوع زيستي نيز يكي از معيارهاي اصلي توسعه پايدار محسوب ميشود، پژوهش پيش رو در تود ه هاي طبيعي توسكا- انجيلي، پلت- انجيلي و اوجا- ممرز پارك جنگلي نور (مازندران) براي بررسي ارتباط بين مقادير ترسيب كربن خاك و تنوع زيستي گياهي انجام شد. هدف اصلي پژوهش اين بود كه آيا تغييرات تنوع زيستي گياهي معرف مناسبي براي پايش صحيح ظرفيت وزني ذخاير كربن خاك در جنگل مورد مطالعه محسوب مي شود يا خير. شاخص هاي رايج تنوع زيستي اشكوب هاي مختلف در قالب قطعه نمونه هاي 400 متر مربعي با پنج تكرار با توزيع كامل تصادفي در هر توده محاسبه شد و لايه هاي خاك (صفر تا 20 سانتي متري و 20 تا 40 سانتي متري) براي انداز هگيري كربن نمونه برداري شدند. نتايج حاكي از تغييرات معني دار شاخص هاي تنوع زيستي پوشش هاي گياهي در توده هاي مختلف بود. فقط غناي گونه اي و غلبه گون هاي اشكوب درختي در توده هاي مورد مطالعه تغييرات معني داري نداشتند. نتايج نشان داد كه در توده توسكا- انجيلي نسبت به تود ههاي ديگر، به طور معني داري ذخاير كربن آلي كمتري در افق هاي مختلف خاك وجود داشت، درصورتي كه در توده پلت- انجيلي بيشترين ذخاير كربن آلي در اف قهاي آلي و معدني خاك وجود داشت. نتايج آزمون همبستگي پيرسون نشان داد كه بين غلبه گونه اي پوشش درختي و ذخاير كربن لايه معدني خاك ارتباط معني داري وجود داشت كه نشان م يدهد تراكم جمعيت و پراكندگي درختان گونه هاي غالب توده در ميزان ذخاير كربن لايه معدني خاك تأثيرگذار بوده است. ظرفيت وزني ذخاير كربن عم قهاي آلي و معدني خاك با شاخص وفور و با شاخص يكنواختي پايلو فلور كف جنگل همبستگي معني داري داشت. از اين رو ميزان پوشش و نحوه توزيع پايه هاي علفي در جنگل مورد مطالعه مي تواند معرف ويژگي هاي مقادير وزني كربن ترسيب شده افق هاي مختلف خاك باشد.

One of the most important principles of clean development management (CDM) is to maintain or increase organic carbon pool in the natural ecosystems. As keeping the biodiversity is one of the prominent criteria of sustainable development, this study was conducted to study the relationship between the amount of carbon sequestration and plant biodiversity in the natural stands of Alder-Ironwood (AI), Maple- Ironwood (MI) and Elm-Hornbeam (EH) in the Noor Forest Park, Mazandaran province. The main purpose was to see if variation of plant biodiversity represents the optimal monitoring of soil carbon stock in the studied forest. The common diversity indices related to the different plant storeys were calculated in the random distributed plots with 400 m2 and five repetitions in each stand. Furthermore, the 0- 20 and 20 – 40 cm soil depths were sampled in each stand to measure carbon factor. The results showed significant differences amongst the plant biodiversity indices of the studied stands. Only the index of species richness and species dominance of tree storey was not significantly different among the stands. As such, the findings showed that the AI stand had significantly less soil carbon stock in different soil layers compared to other stands; however, the soil organic carbon was significantly higher in the different soil depths in the MI stand. The results of Pearson’s correlation test showed a significant relationship between tree species dominance and mineral layer of soil carbon stock, implying that density and dispersion of dominant tree species in the stands prominently affect the carbon stock of the soil mineral layer. As such, the following results indicated that potential level of carbon pool of soil organic and mineral layers are significantly correlated with the abundance and evenness of herbal storey. Therefore, coverage and distribution of herbal species in the studied forest can be considered to represent the carbon pool weight in the different soil horizons.