مباني دين شناختي علوم انساني اسلامي و برايند روش شناختي آن

Fundamentals of Islamic Humanities of the Study of Religion and its Methodological Outcome

همه دانش ها به ويژه علوم انساني، بر مباني و پيش انگاره هاي گوناگوني استوارند كه ازآن جمله، مباني دين شناختي است. نوعِ نگاه ما به دين، در علم اثر خواهد گذاشت. اين مباني عبا ارتند از: چيستي دين، اهداف و غايات دين، آثار و كاركردهاي دين، منابع ثبوتي و اثباتي دين، قلمرو و گستره دين و ... . اين مباني از جهات گوناگوني در علم به ويژه علوم انساني، اثر مستقيم يا غيرمستقيم دارند. يكي از آثار و نتايج اين مباني، نقش آن در روش و منطق علم است. همان گونه كه علوم انساني موجود ، بر مباني دين شناختي خاص همچون جدايي دين از دنيا، انفكاك مبدأ قلمرو ديني از قلمرو دنيوي (قلمرو حداقلي براي دين)، ارتباط نداشتن علم و دين، تحويل و تحديد هدف بعثت و جهت گيري دعوت انبيا در امور باطني، فردي و اخروي و جدايي آن از زندگي و حيات اجتماعي و ... استوار است كه اين مباني در روش و منطق اين علوم نيز تأثير مستقيم يا غيرمستقيم داشته است. منكران علم ديني نيز با ابتنا بر مباني مختلف، ازجمله مباني دين شناختي، علوم انساني موجود را همچون مطلوب خويش پذيرفته و از اساس با امكان، ضرورت و مطلوبيت توليد علوم انساني اسلامي مخالفت مي ورزند. مقاله حاضر ابتدا پس از مباحث مقدماتي، به نقش مباني در علم به ويژه علوم انساني خواهد پرداخت و در ادامه، ضمن اشاره اجمالي به تأثير نوع دين شناسي در علوم انساني موجود و همچنين مباني دين شناختي منكران علم ديني، مباني دين شناختي علوم انساني اسلامي و برايند روش شناختي آن، طرح خواهد شد.

Any science and knowledge especially Humanities, are based on different fundamentals and presuppositions including fundamentals of Islamic Humanities related to the study of religion. Our approach to religion would influence on science. These fundamentals are as follows: definition of religion, aims, and goals of religion, effects, and functions of religion, sources of actual and apparent state of religion, and scope, and the realm of religion... This fundamentals have direct or indirect influence on science specially Humanities from different aspects. One of its effects and outcomes of the fundamentals is its method and logic of science. The existing Humanities are based on the specific principles relating to the study of religion such as separation of religion and world, disintegration of the source of religious scope and worldly scope (minimal scope for religion), lack of relation between science and religion, evolution and limitation of the aim of the prophetic mission and orientation of prophets invitation in inner and individual, and otherworldly affairs, and separation of religion and life and social life and so on; these principles have also direct and indirect influence on the method and logic of the sciences. Deniers of religious science consider the existing Humanities as their desired one based on different fundamentals including the ones of the study of religion; they fundamentally oppose the possibility, necessity, and desirability of the production of Islamic Humanities. After proposing the preliminary issues, this article will discuss about the role of fundamentals in science specially Humanities; then referring to the influence of the type of religious study in current humanities and the fundamentals the deniers of religious science relating to the study of religion, the article would propose the fundamentals of Islamic Humanities relating to the study of religion and its methodological outcome