عنوان مقاله :
كاربرد شاخص هاي نزديك ترين همسايه در ارزيابي ساختار جامعه راش - ممرزستان در ناحيه رويشي هيركاني (مطالعه موردي: جنگل هاي ناو اسالم گيلان)
عنوان به زبان ديگر :
Efficiency of nearest neighbor indices to assess structure of Fageto-Carpinetum in Hyrcanian vegetation zone (Case Study: Nave Asalem-Guilan forests-Iran)
پديد آورندگان :
فرهادي، پيمان دانشگاه لرستان - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي , سوسني، جواد دانشگاه لرستان - دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي - گروه جنگلداري , عرفاني فرد، يوسف دانشگاه شيراز - دانشكده كشاورزي , اختري، ميرحامد سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري كشور
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1396 شماره 2
كليدواژه :
الگوي مكاني , بوم شناسي , تنوع گونه اي , جنگل هاي ناو اسالم , شاخص هاي نزديك ترين همسايه
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: حفظ ساختار و تنوع زيستي اكوسيستم ها، يكي از اهداف مهم جنگلداري نوين در نظر گرفته مي شود. به اين منظور، براي مديريت جنگل به ابزارهايي نياز است كه بتوان با صرف كمترين هزينه و زمان به بررسي وضعيت فعلي و همچنين تغييرات ايجاد شده بر اثر فعاليت هاي مديريتي و تكامل طبيعي جنگل پرداخت. شاخص هاي نزديك ترين همسايه داراي مزايايي هستند كه كاربرد آنها را نسبت به اندازه گيري هاي مستقيم تنوع زيستي ارجحيت مي بخشد. زيرا علاوه بر بررسي تنوع گونه اي به بررسي موقعيت مكاني درختان مي پردازند. همچنين شاخص هاي نزديك ترين همسايه اطلاعات ارزشمندي در مورد روابط بوم شناختي درختان در جنگل ارائه مي كنند. بنابراين اين پژوهش با هدف معرفي و كاربرد شاخص هاي مهم مبتني بر تحليل نزديك ترين همسايه در بررسي روابط بوم شناختي جامعه راش ممرزستان در جنگل هاي ناو اسالم گيلان انجام شد.
مواد و روش ها: به منظور انجام اين پژوهش 7 قطعه نمونه يك هكتاري در جوامع طبيعي راش ممرزستان ناو اسالم گيلان كه از لحاظ شرايط محيطي همگن بودند، آماربرداري شدند و در هر قطعه نمونه مشخصه هاي فاصله و آزيموت كليه پايه هاي درختي موجود در قطعات نمونه با قطر برابر سينه بيش از ۷/۵ سانتي متر نسبت به مركز قطعه نمونه يادداشت و گونه و قطر برابر سينه آن ها نيز ثبت شد. سپس با استفاده از شاخص هاي زاويه يكنواخت، ميانگين جهت، آميختگي گونه اي و تفكيك به تحليل توزيع مكاني و تنوع گونه اي درختان پرداخته شد. مقدار هر يك از شاخص هاي مذكور ابتدا براي هريك از قطعات نمونه به صورت مجزا محاسبه شد. سپس با ميانگين گيري از مقادير به دست آمده براي هر يك از قطعات نمونه، مقدار ميانگين شاخص ها براي جامعه راش ممرزستان محاسبه شد.
يافته ها: نتايج نشان داد كه در 7 قطعه نمونه يك هكتاري مورد بررسي در جامعه راش ممرزستان، گونه هاي راش، ممرز، شيردار، پلت و توسكاي ييلاقي از نظر تعداد در هكتار داراي بيشترين مقدار تراكم پايه ها هستند. ميانگين شاخص هاي زاويه يكنواخت و ميانگين جهت به ترتيب ۰/۵۳ و ۰/۰۲ محاسبه شد كه نشان دهنده توزيعي بين تصادفي و كپه اي است. از نظر تنوع گونه اي، جوامع راش ممرزستان با ميانگين ارزش هاي ۰/۴۷ و ۰/۲۵ براي شاخص هاي آميختگي گونه اي و تفكيك، داراي اختلاط گونه اي متوسطي بودند. مقدار شاخص آميختگي گونه اي نشان دهنده اختلاط كم گونه راش و اختلاط زياد ساير گونه ها بود. مقدار شاخص تفكيك نشان داد كه جفت هاي درختي مشاهده شده يا نزديك ترين همسايه هاي درختان مرجع متعلق به گونه هاي متفاوتي مي باشد.
نتيجه گيري: به طور كلي نتايج اين مطالعه كاربرد شاخص هاي نزديك ترين همسايه را در تحليل مولفه هاي ساختاري جوامع راش ممرزستان نشان مي دهد و از نتايج به دست آمده مي توان جهت برنامه ريزي به منظور احياي ساختار و وضعيت تنوع زيستي جوامع راش ممرستان تخريب يافته استفاده كرد.
چكيده لاتين :
Background and objectives: Maintaining the structure and biodiversity of ecosystems is
considered to be one of the most important goals of modern forestry. For this purpose, tools are
needed for forest management, to investigate the current status, as well as the changes caused by
development of forest management activities with spending the lowest cost and time. Indicators
of the nearest neighbor have advantages that their application gives them priority to direct
measurements of biological diversity. Because in addition to study species diversity, they
investigate the locations of trees. Furthermore, nearest neighbor indices provide valuable
information about ecological interactions of trees in forests. Therefore, this study was aimed to
apply important indices based on nearest neighbor analysis to study ecological relationships of
trees in beech-hornbeam stands in Nave Asalem- Giulan forests.
Materials and methods: In order to do this research, seven 1-ha plots with homogeneous
environmental conditions were inventoried in a Fageto-Carpinetum association in Nave
Asalem- Giulan. In each plot distance, type of species, diameter at breast height and azimuth all
trees on the plot with more than 7.5 cm diameter at breast height were recorded also registered
of from the center of sampling area. The spatial pattern and species diversity were then
investigated using the uniform angle, mean directional, species mingling and segregation
indices. The amounts of each mentioned indic were individually calculated for each plot. The
average of the values obtained for each plot was calculated for the Fageto-Carpinetum.
Results: In seven 1-ha plots, the results showed that Fageto- Carpinetum, Fagus orientalis,
Carpinus betulus, Acer cappadocicum, Acer velutinum and Alnus subcordatahad the maximum
density per hectare. The values of uniform angle and mean directional indices were 0.53 and
2.02, respectively, showing a spatial distribution between random and clustered. In terms of
species diversity, Fageto- Carpinetum association (an average of 0.47 and 0.25 for species
mingling and segregation indices, respectively) presented a medium level of species mixing.
The amount of species mingling indices indicated low level of mixing of beech species and high
level of mixing of other species. Segregation index showed a pair of trees or nearest neighbor
reference trees belonged to different species.
Conclusion: In general, the results of this study indicated the efficiency of nearest neighbor
indices to study the structure of Fageto- Carpinetum associations and the results can be used for
planning to revitalize the structure and status of biodiversity in degraded Fageto-Carpinetum
associations.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي علوم و فناوري چوب و جنگل
عنوان نشريه :
پژوهش هاي علوم و فناوري چوب و جنگل
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 2 سال 1396