عنوان مقاله :
تاثير خطر متابوليك بر نحوه سازگاري فشار ميانگين سرخرگي با تمرين استقامتي و بي تمريني: مطالعه مردان داراي فشار خون خفيف
عنوان به زبان ديگر :
Influence of metabolic risk on adaptation of mean arterial pressure with endurance training and detraining: study of males with mild hypertension
پديد آورندگان :
آزالي علمداري، كريم دانشگاه شهيد مدني آذربايجان تبريز - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه علوم ورزشي
اطلاعات موجودي :
دو ماهنامه سال 1396
كليدواژه :
فشارخون , تمرين هوازي , متابوليك , شاخص خطر
چكيده فارسي :
زمينه: نقش خطر متابوليك و ساير عوامل جمعيت شناختي بر چگونگي سازگاري فشار ميانگين سرخرگي با تمرينات ورزشي تجويز شده از سوي مراجع معتبر درماني موضوع جديدي است كه مطالعه نوع پاسخ دهي فشارخون افراد در سازگاري با تمرين و بي تمريني را ضروري كرده است.
روش كار: تعداد 89 مرد داوطلب داراي فشارخون خفيف به طور تصادفي به دو گروه كنترل و تجربي تقسيم شدند. گروه تجربي به مدت هشت هفته در برنامه تمرين هوازي (3 جلسه در هفته به مدت 40 دقيقه و با شدت 60 تا 70 درصد از MHR) شركت كردند و در ادامه دو هفته بي تمريني تجربه شد. داده ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون، آزمون كاپا، تحليل واريانس اندازه گيري مكرر و رگرسيون مرحله اي تحليل شدند.
يافته ها: پس از هشت هفته تمرين و همچنين به دنبال بي تمريني، برخي آزمودني ها كاهش فشار ميانگين سرخرگي، برخي عدم تغيير و برخي ديگر حتي افزايش آن را تجربه كردند (05/0>P). مقدار تمام شاخص هاي خطر متابوليك در طي هر دو مرحله تمرين و بي تمريني تغيير يافت، ولي تغيير امتياز z كلي خطر متابوليك (Zmets) فقط در آزمودني هاي كاهش فشار خون معني دار بود (0/05>P). مقدار اوليه فشار ميانگين سرخرگي، سن، شاخص توده بدن، LDL و HDL پلاسما به عنوان مهم ترين پيش بيني كننده هاي تغييرات فشار ميانگين سرخرگي در سازگاري با تمرين شناسايي شدند (0/05>P،
0/76=R2) نتيجه گيري: تمام شاخص هاي خطر متابوليك در پيش بيني نوع پاسخ دهي فشارخون به تمرين اهميت دارند، ولي در افراد داراي خطر متابوليك بالاتر، مشاركت در تمرين هوازي احتمالا خطري از لحاظ افزايش غيرمتعارف فشارخون ندارد. با اين حال، به دليل كمبود شواهد نياز به تحقيقات بيشتر باقي است.
چكيده لاتين :
Background: According to uncommon adaptations in blood pressure observed in response to exercise, the standardized exercise prescriptions need to be reconsidered. Therefore, prediction of blood pressure adaptations in response to exercise and detraining is needed. Methods: In this study, 70 sedentary pre-hypertensive men randomized into experimental and control groups. Experimental subjects participated in aerobic training (24 sessions(3/wk) with 60 to 70% of MHR, 40 min/session) which followed by two weeks of detraining. The data were analyzed using Pearson correlation, Kappa test, ANOVA and stepwise regression. Results: After 8 weeks of training and following to detraining some of experimental subjects experienced decline in Mean Atrial Pressure (MAP), some had no changes and some had even experienced its increasing condition (P<0.05). All metabolic risk factors had significant changes after training and also detrainng, however; Zmets had significant changes just in those subjects with MAP decrease (P<0.05). The metabolic risk count and also Zmets were higher in both GR (x2=52.73, P=0.001) and BR subjects (x2=80.1, P=0.001) at baseline. MAP, age, BMI and also plasma HDL and LDL values at baseline were recognized as the significant predictors of Observed changes in MAP after training (R2=0.76, P<0.05). Conclusions: All the Metabolic risk factors are important in predicting the direction of MAP response to training, however; participation in aerobic exercise would not possibly lead to bad responding in those with high metabolic risk factors. However, more research remains to be done because of the lack of similar evidence in this area.
عنوان نشريه :
مجله پزشكي- دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني تبريز
عنوان نشريه :
مجله پزشكي- دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني تبريز
اطلاعات موجودي :
دوماهنامه با شماره پیاپی سال 1396