سنجش ميزان به كارگيري مؤلفه‌هاي مديريت دانش در سازمان بازرسي كل كشور

The Measurement of Application of Knowledge Management Items in General Inspectorate Organization of Iran

هدف: هدف اصلي تحقيق، سنجش ميزان استفاده از مؤلفه‌هاي مديريت دانش در سازمان بازرسي كل كشور مي‌باشد كه به منظور بررسي ميزان آمادگي سازمان جهت استقرار و به­ كارگيري مؤلفه‌هاي مديريت دانش (1- جمع‌آوري اطلاعات، 2- استخراج دانش، 3- شكل‌دهي و ذخيره دانش، 4- انتشار و به اشتراك گذاشتن دانش، 5- به نگام نمودن دانش) صورت گرفته است. روش‌شناسي: روش تحقيق از نوع توصيفي – پيمايشي مي‌باشد كه براي جمع‌آوري داده‌ها از پرسشنامه محقق ساخته كه بر اساس مدل يوچنگ لين و پينگ تسرينگ تهيه گرديد استفاده شده كه پايايي پرسشنامه از روش پيش آزمون و با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ (۰/۹۰) بدست آمد و روايي آن از طريق روايي صوري توسط خبرگان و اساتيد محترم دانشگاه تعيين شد. جامعه آماري مورد مطالعه شامل 621 نفر و حجم نمونه آماري كه توسط فرمول كوكران محاسبه شده 201 نفر و نرخ بازگشت پرسشنامه 94% بوده است. يافته‌ها: با تحليل فرضيات در دو سطح توصيفي و استنباطي مشخص گرديد به غير از مؤلفه انتشار و به اشتراك گذاشتن دانش كه معنادار نمي‌باشد در بقيه موارد ميزان استفاده از مؤلفه‌هاي مديريت دانش در سازمان بازرسي بالاتر از حد ميانگين مي‌باشد. نتيجه‌گيري: نتايج نشان‌دهنده درك عميق كاركنان سازمان از مديريت دانش مي‌باشد و همچنين بيانگر آن مي‌باشد كه زمينه‌ها و شرايط لازم جهت اجرا و به­ كارگيري مديريت دانش در سازمان بازرسي كل كشور فراهم مي‌باشد

Purpose: The main purpose of present study is to measure the application of knowledge management in General Inspectorate Organization of Iran so as to examine the preparedness of organization to establish and apply knowledge management items (1-data collection, 2-knowledge mining, 3-shaping and storage of knowledge, 4-knowledge distribution and sharing, 5-updating of knowledge). Methodology: The present study is a descriptive survey. For data-collected, the researcher’s questionnaire developed based on Lin and Tsering’s model is used. The stability of questionnaire is obtained in pre-test and through Cronbach’s alpha coefficient (0. 90) while its validity is verified based on face validity by university experts and professors. The statistical population of present study includes 621 individuals and the statistical sample, as determined through Cochran’s formula, is 201 individuals. The return rate of questionnaire form is 94 percent. Findings: Through analysis of hypotheses at two descriptive and inferential levels, it one may suggest that with exception of knowledge distribution and sharing, the use of other knowledge management items in General Inspectorate Organization of Iran was more than average. Conclusion: The results suggest a deep understanding of organizational employees of knowledge management. In addition, the conditions for implementation of knowledge management in General Inspectorate Organization of Iran are satisfied