عنوان مقاله :
نقد و بررسي روش آماري در تاريخگذاري قرآن
عنوان فرعي :
Criticizing and Examining the Statistical Procedure in the Chronology of the Holy Quran
پديد آورنده :
پهلوان منصور
پديد آورندگان :
اقبال ابراهيم نويسنده دانشيار دانشگاه تهران , حيدري مزرعه آخوند محمدغلي نويسنده استاديار دانشگاه يزد
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1395 شماره 24
كليدواژه :
بازرگان , ترتيب نزول قرآن , روش آماري , تاريخگذاري
چكيده فارسي :
يكي از اموري كه به شناخت درست و دقيق قرآن و ترجيح آراي برتر و مردود ساختن اقوال ديگر كمك ميكند، تاريخگذاري سورهها و آيههاي قرآن كريم است. در تعيين تاريخ نزول سورهها و آيههاي قرآن كريم دو مبناي نقلي و اجتهادي وجود دارد. مباني نقلي شامل روايات ترتيب نزول، اسباب نزول و مكي و مدني و مباني اجتهادي شامل وجود ضوابط و ويژگيهاي سور مكي و مدني و توجه به سبك و اسلوب و مضمون سورههاست. در اين ميان، بازرگان بدون توجه به مباني فوق و با روش آماري، تاريخ نزول سورههاي قرآن كريم را مشخص نموده است. در اين گفتار ضمن معرفي روش بازرگان، به بيان اشكالهاي كلي و موردي (مصداقي) اين روش پرداخته ميشود و با مقايسه ترتيب نزول سورههاي ارايهشده توسط وي با ترتيبهاي روايي، اثبات ميگردد كه اين روش به تنهايي نميتواند روشي جامع در تاريخگذاري سورههاي قرآن كريم باشد.
چكيده لاتين :
One of affairs (issues) which help to accurate and exact knowledge of the holy Quran and preferring the high opinion and rejecting the other attitudes is the chronology of the verses and chapters of the holy Quran. There are two bases “transmitted proof (naql) and Ijtihad (independent reasoning)” For determining the date of the revelation of chapters and verses of the holy Quran. The naql principle are the chronological order (tartib al-nuzul), Asb?b al-nuz?l (occasions or circumstances of revelation) and Makk? (Arabic: مكّي, Suras revealed in Mecca) and Madan? (Arabic: مَدَني, Suras revealed in Medina) and ijtihdad principle are the criteria and attributes of Makk? and Madan? chapters and paying attention to the style and sense of the Quran chapters. With not paying attention to the above bases and with statistical procedure, the late Bazargan has determined the date of the revelation of chapters of the holy Quran. In this note, meanwhile; defining Bazargan’s method, it is stated the general and case (instance) problems of this method and with comparing the chronological order (tartib al-nuzul) of the Quran chapters presented by him with narrative orders; it is proved that this method solely cannot be a comprehensive way in the chronology of the holy Quran chapters.
Keywords: The chronology, The chronological order (tartib al-nuzul) of the holy Quran, Bazargan, Statistical procedure.
چكيده عربي :
احد الامور التي تساعد علي المعرفه الصحيحه والدقيقه بالقرآن، واختيار الآرا الراحجه، وتفنيد الاقوال الاخري، هو تاريخ السور والآيات القرآنيّه. وهناك مبد ان نقليّ واجتهاديّ في تحديد تاريخ نزول السور والآيات القرآنيّه، امّا المبادي النقليّه فتشمل روايات ترتيب النزول، واسباب النزول، والمكّيّ والمدنيّ، امّا المبادي الاجتهاديّه فتضمّ وجود ضوابط وخصايص للسور المكّيّه والمدنيّه، والاخذ بنظر الاعتبار اسلوب السور ومضمونها، وقد حدّد بازركان تاريخ نزول السور القرآنيّه بالمنهج الاحصاييّ، دون ان ياخذ بالاعتبار المبادي المذكوره. تناول هذا البحث منهج بازركان، مسلِّطًا الاضوا علي مآخذ المنهج الكلّيّه والجزييّه، واثبت من خلال مقارنه ترتيب نزول السور المدروسه من قبل بازركان مع ترتيبها الماخوذ عن الروايات، انّ هذا المنهج لوحده لا يمكنه ان يكون منهجًا جامعًا في تاريخ سور القرآن الكريم.
المفردات الرييسه: تاريخ، ترتيب نزول القرآن، بازركان، المنهج الاحصاييّ.
عنوان نشريه :
آموزه هاي قرآني
عنوان نشريه :
آموزه هاي قرآني
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 24 سال 1395