عنوان مقاله :
آزادسازي تجاري و عملكرد كشاورزي كاربردي از شاخص هاي درون بخشي و كلي تجارت بين الملل
عنوان به زبان ديگر :
Trade Liberalizationand Agriculturalperformance, Application of Inter-Sectoral and General Indicators of International Trade
پديد آورندگان :
زروكي، شهريار دانشگاه مازندران - دانشكده علوم اقتصادي و اداري - گروه اقتصاد , موتمني، ماني دانشگاه مازندران - دانشكده علوم اقتصادي و اداري - گروه اقتصاد , احمدنتاج فريدوني، محمد
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1395 شماره 29
كليدواژه :
آزادسازي تجاري , بخش كشاورزي , شاخص هاي تجارت بين الملل , ايران
چكيده فارسي :
با توجه به اثرپذيري دوگانه ساختاركل اقتصاد و به ويژه بخش كشاورزي از آزادسازي تجاري، هدف تحقيق حاضر پاسخگويي به نوع
اثرپذيري اين بخش از آزادسازي تجاري است. بدين منظور از سه شاخص تجارت بين الملل
در دو سطح درون بخشيِ كشاورزي و سطح كل اقتصاد استفاده شده است.
نتايج حاصل از برآورد الگو با رهيافت ARDL طي دوره زماني 1346-1391، حاكي از آن است كه در هر دو
دوره زماني كوتاه مدت و بلندمدت آزادسازي تجاري اثري منفي بر عملكرد بخش كشاورزي
دارد. تسهيلات دريافتي بخش كشاورزي در كوتاه مدت با وقفه اي يكساله بر عملكرد دوره
جاري بخش كشاورزي اثر مثبت داشته اما در بلندمدت اثري معنادار ندارد. يافته ديگر
مويد آن است كه در اقتصاد ايران سرمايه گذاري (مخارج سرمايه اي يا اعتبارات تملك
دارايي هاي سرمايه اي) دولت در بخش كشاورزي در هر دو دوره زماني، اثري مثبت و
معنادار بر عملكرد بخش كشاورزي دارد و اندازه اثر نيز در بلندمدت به مراتب بزرگتر
از كوتاه مدت است. لذا مي توان اذعان نمود كه در اقتصاد ايران، اين عامل در
بلندمدت اثر تقويت كنندگي بيشتري نسبت به كوتاه مدت در بخش كشاورزي دارد.
چكيده لاتين :
This research tries to describe the effects of trade liberalization on the dual structure of the economy, especially on the agriculture sector. For this purpose, three international trade indicators have been used in two levels: one for agriculture sector and the other for the whole economy. The estimation model approached by ARDL within 1967-2012 has been shown that any long term or short term liberalization would lead in negative effects on the agriculture sector. In the short term with one year delay, the facilities will have a positive effect on the current period of agriculture turnover however, in the long term no meaningful effect would be reached. Our other findings prove that investment by state in the agriculture sector would lead in positive and meaningful effect in agriculture turnover in both long term and short term period of time. Also, in this case the long-term effect is far greater than short term. So we can say that in the Iranian economy, this factor in the long run, has more reinforcing effect compared to short term periods in the agriculture sector.
عنوان نشريه :
تحقيقات اقتصاد كشاورزي
عنوان نشريه :
تحقيقات اقتصاد كشاورزي