مبناي نظري انفساخ عقود جايز

The Theoretical Foundations of Termination of Permissible Contracts

از جمله شرايط اساسي انعقاد و صحت قراردادها زنده بودن و داشتن اهليت براي طرفين قراردادهاست واز اصول مسلم قراردادهااين است كه پس از وقوع عقد به نحو صحيح آثار آن نيز نفوذ حقوقي داشتهو اگر اهليت يكي از طرفين به دليل فوت، جنون، وسفه از بين برود اين حالات در پيمان گذشته تاثيري نداشته باشد، مگر اينكه مفاد تراضي چنين اقتضايي داشته باشد نظير اجاره اي كه قيد مباشرت مستاجر شده باشد (ماده 497 ق. م) ليكن قاعده مزبور در عقود جايز رعايت نمي شود و شرايطي كه براي صحت عقود لازم است (ماده 190 ق. م) بايد كماكان در طول زمان عقد استمرار داشته باشد، مسئله اي كه در اين خصوص مطرح مي باشد، اين است كه چرا درعقود جايز فرضاً مرگ و يا حجر يكي از طرفين موثر در دوام عقد بوده و سبب انفساخ آن مي گردد، آيا اين تأثير به دليل جايز بودن اين گونه عقود است و يا اذني بودن اين گونه عقود عامل از هم پاشيدگي است. از نظر نگارنده با توجه به واقعيت هاي عصر امروز جامعه و روابط خصوصي افراد در معاملات و همچنين جريان رو به رشد تجارت انحلال عقود جايز بايد با سلب اختيار از مأذون باشد نه به فوت و جنون و سفه اذن دهنده.

Among the basic conditions for the contract and validity of contracts is being alive and having the capacity for parties of contracts and from the basic tenets of the contracts is that after the contract properly its works has legal influence and if the capacity of one of the parties to be eliminated due to death, madness, and mental incapacity, such cases not have impact on the past treaty, unless the provisions of the compromise is demanded, such as rental, which the stewardship become tenant (Article 497) The rule, however, is not considered in permissible contracts and conditions that is necessary for the validity of contracts (Article 190) should still be maintained during the time of the contract, an issue that is raised in this regard is why in revocable contracts, for example, death or incapacity, one of the parties involved in the durability of contract and causes its dissolution, whether this effect is due to the permissibility of such contracts or permissibility of such contracts is the factor of disrupt. In the view of writer, due to the realities of today's society and personal relationships of people in transactions and also the growing trade flow of dissolving permissible contracts should be with removing authority from the permitted not to death and madness and mental incapacity of permitted person.