بررسي مفهوم تفكيك قوا در دوران معاصر

بهترين راه حفظ حقوق و آزادي مردم در يك كشور اين است كه وابستگي بين قوا در آن كشور وجود نداشته باشد و هر قوه اي بدون دخالت در كار ديگري به كار خود بپردازد كه به آن تفكيك قوا گفته مي شود. هرچند كه تفكيك قوا به اين شكل كه بيان شد شايد دور از ذهن باشد اما بعيد نيست. از طرفي نوع حكومت و موقعيت يك كشور ممكن است ايجاب كند كه تفكيكبين قوا وجود نداشته باشد يا به صورت حداقل باشد و يك وابستگي هاي به هم پيچيده اي بين آنها موجود باشد، در اينجا منظور از قوا سه قوهٔ مجريه ، قضائيه و مقننه مي باشد كه هريك متخصصي در امري مي باشند.قوه مقننه شروع به امر قانون گذاري مي كند و مجريه آن را اجرا مي كند ونهايت اينكه چنانچه در اجرا مشكلي مواجه باشند قضائيه به حل وفصل آن مشكل و اختلاف خواهد پرداخت . تفكيك قوا به مرور زمان دچار تحولاتي شده است و رشد و پيشرفت بشريت بر آن تأثير گذاشت به گونه اي كه انواع مختلفي از آن ايجاد شده و در دوران معاصر ايجاب ميكند وجود انواع مختلف از تفكيك قوا وجود داشته باشد چرا كه موقعيت كنوني مانند موقعيت هاي سابق و زمان هاي گذشته نيست اما بايدتوجه كرد تفكيك قوا به هر شيوه اي كه باشد بايد توجه كرد كه آزادي هاي بشري را ايجاد كند و به گونه اي نباشد كه ايجادمحدوديت وسلب آزادي افراد جامعه فراهم كند.