عنوان مقاله :
تقابل عشق و عقل در آثار امير خسرو دهلوي
پديد آورندگان :
پارسه، فرنوش دانشگاه پيام نور ايلام , قانوني، حميدرضا دانشگاه پيام نور نجف آباد
كليدواژه :
اميرخسرو دهلوي , عقل , عشق , حقيقت , جان , پندپذيري
چكيده فارسي :
شاعران در جوامع و زمان هاي مختلف، از عقل و عشق گفته و سروده اند. امير خسرو دهلوي، شاعر پارسي گوي قرن هفتم و متخلص به طوطي هند، نيز در اين مقوله تصاوير و صورت هاي زيبايي آفريده است و وجود تعابير و تصوير هايي كه بيشتر با سرزمين هند پبوند دارد در اين تقابل ها مورد توجه است. آشنايي و پرچمداري اميرخسرو در عرفان سرزمين هند سبب مي شود تا عشق او در بيشتر موارد به حضرت الوهيت مصداق يابد و همانند شاعران ديگر اين اعصار حافظ، مولوي و سعدي به برتري عشق بر عقل مي انجامد. او معتقد است كه كسي كه عشق نميورزد، سياه دل است و اگر عاشق هزار سال زير خشت و گل باشد، محال است معشوق را از ياد ببرد. در اين نگاه عشق برتر از عقل تصوير ميشود. عشق لاجرم گوهر عقل را از بين ميبرد و عقل جزيي يا عقل معاش هميشه در مقابل شاهباز عشق به زانو در ميآيد. او همچنين جان را در مقابل عشق بيارزش و نامحرم ميشمارد و گذشتن از آن را اولين گام براي رسيدن به عشق ميداند و براين اعتقاد است كه كاش هزار جان ميداشت كه فداي عشق مي كرد. باور امير خسرو اين است كه عشق چون چشم است، لكن از او انتظار شنيدن و پذيرفتن پند را از جانب دوست يا دشمن نبايد داشت زيرا پند عاشق را سوخته ترميكند و نمك بر زخم او ميزند.