واكاوي مفهوم هوشمندسازي به منظور ارايه الگوي برنامه درسي مناسب جهت دوره ابتدايي ايران

Analysis of the Making Smart Concept In Order To Provide Appropriate Curriculum for Primary School of Iran

پژوهش حاضر، با هدف واكاوي مفهوم هوشمندسازي به منظور ارايه الگوي برنامه درسي مناسب جهت دوره ابتدايي ايران، با روش تركيبي از نوع اكتشافي در دو بخش كيفي (روش تحليل محتواي كيفي و روش سنتز پژوهي) و كمي (پرسش‌نامه) انجام شد. حوزه پژوهش در سطح كيفي در قسمت تحليل محتوا (مقالات و كتاب‌هاي حوزه برنامه ‌درسي مبتني بر هوشمندسازي) و در قسمت سنتز پژوهي (كشورهاي داراي برنامه‌ درسي مبتني بر هوشمندسازي مالزي، استراليا، فنلاند، سنگاپور، كره جنوبي و انگليس) بوده است. نمونه‌گيري به صورت تدريجي انجام شد و تا سر حد اشباع ادامه يافت. جامعه آماري در بخش كمي شامل متخصصان برنامه درسي، تكنولوژي آموزشي و مدرسان هوشمندسازي در ايران بود. حجم نمونه از طريق فرمول كوكران 375 نفر برآورد گردند. از طريق نمونهگيري تصادفي خوشه­ اي چندمرحله ­اي نمونه مورد نظر انتخاب و پرسش‌نامه 41 گويه­ اي در اختيار افراد قرار گرفت. براي تأييد اعتبار يافته­ ها در بخش كيفي از معيار باور­پذيري (بهره­گيري از افراد خارج از محدوده پژوهش) و براي تأمين اطمينان ­پذيري از روش حسابرسي (كنترل بيشينه ­اي در مرحله يادداشت‌برداري) استفاده شد. تجزيه و تحليل اطلاعات در بخش كيفي با به كاربري نظام مقوله­ اي قياسي و كدگذاري موضوعي و در بخش كمي به روش تحليل عاملي تأييدي انجام گرفت. نتايج نشان داد هوشمندسازي مفهومي است كه در برگيرنده ابعاد پنج گانه سيستم مديريت، محيط ياددهي و يادگيري، توانمندسازي، سخت‌افزار و نرم‌افزار بوده و مدل برنامه درسي مبتني بر هوشمندسازي داراي ساختاري با عناصر اهداف، محتوا، روش­ هاي ياددهي و يادگيري و روش­ هاي ارزشيابي مي­ باشد.

The purpose of this study is to understand the concept of intelligence in order to design a suitable curriculum for elementary in Iran using a combination of exploratory method in two qualitative (qualitative content analysis method and synthesis research method) and quantitative (questionnaire) section was done. The field of research at the qualitative level in content analysis was all intelligence based curriculum articles and books and in the synthesis research section included reviewing countries with intelligence curriculum, that is Malaysia, Australia, Finland, Singapore, England and South Korea. The sampling was done gradually and the saturation limits continued. Statistical population in qualitative section included specialist's in the field of curriculum, educational technology and intelligent instructors in Iran. The sample size was estimated at 375 by the Cochran formula. The sample was selected through multistage cluster random sampling and 41 item questionnaire was presented to the people. To validate the findings in the qualitative section, credibility was used (using people out of the scope of research) and to ensure the reliability, the audit method (maximum control during note taking) was used. Analysis of information in the qualitative section using the system of deductive category and subject coding and in the quantitative part in the method conformed factor analysis. The results showed intelligence is a concept which included five dimensions of management system, teaching and learning environment, empowerment, hardware and software and the curriculum model based on structural intelligence have the elements of goals, content, methods of teaching and learning and evaluation methods.