عنوان مقاله :
رويكرد فخر رازي به تحليل معناييِ «معرفت» و واژگان مرتبط با آن در متون ديني
عنوان فرعي :
Fakhr Raziיs approach to the semantic analysis of "knowledge" and related words in religious text
پديد آورنده :
سلطانیان كیهان
پديد آورندگان :
اكبری رضا نويسنده استاد دانشگاه امام صادق (ع)، ایران، تهران، گروه فلسفه و كلام اسلامی Akbari Reza , مهدوی نژاد محمد حسین نويسنده دانشیار دانشگاه پیام نور، ایران، تهران، گروه فلسفه و كلام اسلامی Mahdavinejad Mohammad Hussein , پارسا علیرضا نويسنده دانشیار دانشگاه پیام نور، ایران، تهران، گروه فلسفه و كلام اسلامی Parsa Alireza
سازمان :
دانشجوی دكتری رشتۀ فلسفۀ دین، دانشگاه پیام نور، ایران، تهران
كليدواژه :
تحليل ديني معرفت , فخر رازي , كاركرد معرفتي دين
چكيده فارسي :
رازی با تحلیل واژگان مرتبط با مفهوم معرفت از جمله شعور، ادراك، فقه، فهم و ... كه از متون دینی استخراج كرده است، نتایجی معرفتشناختی را در اختیار ما قرار میدهد. از جمله نتایج بهدستآمده آن بوده كه كسب معرفت برای انسان امری ممكن است و در عین حال انسان محدودیتهای معرفتی دارد؛ معرفت امری مشكك است؛ افراد بر اساس استعداد خویش در یكی از مراتب معرفت قرار میگیرند و اینگونه نیست كه تمام باورهای انسان موجه باشند؛ همچنین اینكه معارفی مانند علم لدنی، علم حدسی و فراست را نمیتوان توجیه عقلانی كرد. تحلیل فخر از واژگان مرتبط با معرفت نشان میدهد كه معرفت با سایر ابعاد وجودی انسان دارای تأثیر متقابل است. همچنین تحلیل وی زمینهساز استخراج نكاتی بود كه امكان تعریفی دینی از معرفت را در اختیار ما قرار میدهد. در این تعریف، علاوه بر مؤلفههای باور و صدق، به تنوع كمّی و كیفی قوای معرفتی انسانها و نقش اعتماد به دیگران (بهویژه پیامبران) نیز توجه شده است. این تعریف، برونگرایانه است و نشان میدهد كه اموری چون رفتار و عوامل ماورایی بر معرفت با محوریت باور مدخلیت دارند. بنابراین تفاوت نحوۀ ارتباط انسانها با ماوراء سبب تشكیك در معرفت است. بر این اساس هدف این مقاله ارائۀ تعریف جدیدی از معرفت در فضای مباحث معرفتشناختی با استفاده از مطالب ارائهشده توسط فخر رازی است و برای این هدف از روش توصیفی - تحلیلی بهره بردهایم.
چكيده لاتين :
By analyses of vocabulary related to the concept of knowledge, such as consciousness (shuʻ ūr), perception (ʼidrāk), understanding (fiqh), comprehension (fahm) and so on, that has been extracted from religious texts Razi provides us some epistemological consequences. Among the findings is that human knowledge is possible and yet limited; knowledge is gradated; people on the basis of their talents are in one of the levels of knowledge; it is not the case that all human beliefs are justified; knowledge by divine gift (‘ilm ladunnī), knowledge through guess (‘ilm ḥadsī), foresight (‘ilm farasah) cannot be rationally justified. Fakhr’s analysis shows that knowledge has interaction with other aspects of human existence. Furthermore, his analysis helps us to withdraw important points to have a religious definition of knowledge. This definition, in addition to belief and truth, reveals the important role of qualitative and quantitative variety of human cognitive powers and the role of trust in others, especially the prophets. This definition is externalistic and shows that issues such as behavior and supernatural factors have effects on knowledge especially on its belief part. The aim of this paper is to offer a new definition of knowledge in the epistemological debates over the use of the content offered by Razi and we used descriptive and analytical methods for this purpose.