كليدواژه :
ميرباقري , جوادي املي , جهتداري علم , سروش , علم , علم ديني , علوم تجربي , امور پيشيني
چكيده فارسي :
مساله «جهتداري علم» را ميتوان از مهمترين مباني معرفت شناسانه در راستاي قبول و يا رد مساله «علم ديني» دانست و از همين رو موضوعي پر اهميت به شمار ميرود.
در نوشتار پيش رو، مساله مذكور از نگاه سه انديشمند معاصر؛ يعني آيت الله جوادي آملي، دكتر سروش و حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري مورد بررسي قرار گرفته است و سعي شده تا با تكيه بر مباني و تصريحات هر يك، نظر ايشان در مساله جهتداري تبيين شود.
برخي از انديشمندان مذكور، مبانياي دارند كه در نگاه اول با موضوع جهتداري علم سازگار نيست؛ از جمله استاد جوادي آملي و دكتر سروش قايل به واقع نمايي علم هستند و فهم نسبي را رد ميكنند، بر خلاف آقاي ميرباقري كه تعريف مشهور از علم را نقد و سخن از حضور فاعلي در فرايند فهم به ميان آوردهاند و به نوعي قايل به نسبيت فهم هستند. در ترابط فهم و اختيار نيز استاد جوادي و دكتر سروش فهم را غير اختياري ميدانند و در مقابل، حجت الاسلام ميرباقري معتقد است فهم بدون اختيار شكل نميگيرد.
از اين گذشته ظاهرا ساير مباني اين سه شخصيت، بر موضوع جهتداري علوم تجربي موجود صحّه گذاشته و آن را تاييد ميكند. از جمله همگي قايل به تاثير فلسفه در اين علوم هستند. همچنين هر سه، فرضيهها و نظريهها را در علم موثر دانسته و از نقش شخصيت عالم و محيط پيرامون او در علم سخن گفتهاند.