اثربخشي تركيب تجويز دارو و تغذيه سالم و فعاليت بدني متناسب، با مداخله نظم‌دهي هيجان بر ادراك كنترل اضطراب و پاسخ‌هاي قلبي‌عروقي زنان مبتلا به بيماري عروق كرونر قلبي

مقدمه و هدف: بيماري عروق كرونر قلبي در حال تبديل‌شدن به يك مشكل عمده در سراسر جهان است. از آنجا كه دامنه گسترده‌اي از عوامل روان‌شناختي-‌فيزيولوژيكي، خطر ابتلا و پيشرفت اين بيماري‌ را تحت‌تاثير قرار مي‌دهند، در بررسي عوامل موثر در پيدايش و پيشرفت آن‌ها، بايد به تركيب اين عوامل با يكديگر توجه داشت. كنترل شاخص‌هاي اين بيماري با تركيب درمان‌هاي دارويي و روان‌شناختي مي‌تواند بيشترين نقش را در پيشگيري و پيشرفت اين بيماري داشته باشد. بر همين اساس، پژوهش حاضر با‌ هدف بررسي اثربخشي تركيب دارودرماني با مداخله نظم‌دهي‌هيجان بر ادراك كنترل اضطراب و پاسخ‌هاي قلبي‌‌عروقي زنان مبتلا به اين بيماري صورت گرفت. مواد و روش‌ها: طرح اين پژوهش از نوع نيمه‌آزمايشي بود، به‌طوري كه با روش نمونه‌گيري در دسترس از زنان داوطلب مبتلا به بيماري كرونر قلبي، 30 نفر با توجه به معيارهاي ورود-‌خروج، انتخاب و به‌تصادف در دو گروه (آزمايش و گواه) جايگزين شدند. گروه آزمايش به‌مدت ده جلسه90‌دقيقه‌اي، تحت مداخله نظم‌دهي هيجاني در كنار تجويز دارو و تغذيه و فعاليت بدني متناسب با بيماري قرار گرفتند. آزمودني‌هاي هر دو گروه، قبل و بعد و يك‌ ماه پس از انجام مداخله، به پرسش‌نامه ادراك كنترل اضطراب پاسخ دادند و پاسخ‌هاي قلبي‌عروقي آن‌ها با استفاده از دستگاه فشارسنج اندازه‌گيري شد. داده‌هاي جمع‌آوري‌شده با استفاده از نرم‌افزار 24-SPSS و آزمون تحليل واريانس با اندازه‌گيري مكرر مورد تجزيه‌وتحليل قرار گرفتند. نتايج: نتايج حاكي از آن‌ است كه مداخله نظم‌دهي هيجان در كنار تجويز دارو و تغذيه و فعاليت بدني متناسب، به افزايش ادراك كنترل اضطراب و بهبود پاسخ‌هاي قلبي‌‌‌عروقي منجر مي‌شود (05/0 > P). نتيجه‌گيري: نتايج اين پژوهش بيانگر آن‌ است كه آموزش مهارت‌هاي نظم‌دهي هيجاني و اصلاح هيجان‌ها در كنار تجويز دارو و تغذيه و فعاليت بدني متناسب، ادراك كنترل اضطراب را بهبود بخشيده و به كاهش «بيش‌‌پاسخ‌دهي قلبي‌عروقي» مي‌انجامد.

Background and Objective: The cardiovascular diseases are going to become a major problem in the world. Since a widespread range of physiological and psychological factors may have a role in the onset and continuation of cardiovascular diseases, a combination of all factors should be considered, in describing the onset and course of CV diseases. This study was accomplished in an attempt to investigate the effectiveness of drug therapy in combination with emotion regulation on the perception of anxiety control and cardiovascular responses in female patients with CV disease. Materials and Methods: Thirty female patients with CV disease were selected via accessible sampling method according to inclusion and exclusion criteria. They were then assigned to experimental and control groups. The Intervention consisted of 10 sessions of emotion regulation, each session lasting 90 minutes. Both of the groups were asked to complete ACQ, and their hemodynamic cardiovascular responses were registered. The data was analyzed through repeated measure analysis of variance by SPSS-24. Results: The findings showed that emotion regulation was effective in improving cardiovascular responses and enhancement of the perception of anxiety control. Conclusion: The results of current study suggest that decrement of cardiovascular responses and enhancement of the perception of anxiety control can be achieved through training of emotion regulation techniques.