شماره ركورد :
962139
عنوان مقاله :
چگونگي مواجهه شيخ طوسي با گفتمان مفيد و مرتضي در مسئله «حجيت خبر واحد»
عنوان فرعي :
How Shaykh Ṭūsī Encountered the Discourse of Mufīd and Murtaḍā on the “Validity of an Isolated Tradition”
پديد آورنده :
مصطفوي فرد حامد
پديد آورندگان :
طباطبایی پور سیدكاظم نويسنده استاد دانشگاه فردوسی مشهد Tabatabaeipour Sayyid Kazem , رئیسیان غلامرضا نويسنده دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد Ra’isiyan Gholamreza
تعداد صفحه :
20
از صفحه :
153
تا صفحه :
172
كليدواژه :
اصالت قرائن , سيدمرتضي , خبر واحد , شيخ مفيد , شيخ طوسي
چكيده فارسي :
از عصر شیخ مفید (م 413) تا محقق حلی (م 676) ما شاهد حاكمیت رویكردی در درون گفتمان امامیه هستیم كه با عدم پذیرش اخبار آحاد، به اخبار متواتر و محفوف به قرائن بسنده می‌كند. در این بین شیخ طوسی نه تنها در كتاب «العده فی أصول الفقه» اخبار آحاد را حجت دانسته، بلكه در این زمینه ادعای اجماع هم كرده است، ادعایی كه در تضاد با اجماع ادعایی سیدمرتضی قرار داد. برای رفع این تناقض، الگوهای متعددی از جانب علمای امامیه ارائه شده است. نگاهی اجمالی به مجموعه آثار شیخ طوسی نشان می‌دهد كه وی نیز به اجماع ادعایی خود پایبند نبوده و در اكثر آثار خویش قول به عدم حجیت اخبار آحاد را برگزیده است. شواهدی از این دست، حكایت از این دارند كه به جای تأویل گفتار سیدمرتضی، باید به تبیینی نو از نظریه شیخ طوسی درباره نحوه مواجهه با اخبار آحاد روی آورد. به نظر می‌رسد طوسی نیز درون گفتمان مفید و مرتضی قرار دارد، از آنجا كه رویكرد استادان وی منجر به كنارگذاشتن بخش عظیمی از سنت و در نتیجه روی آوردن به حكم عقل و اصول عملیه می‌شد، وی قرائتی جدید از «مكتب اصالت قرائن» (مكتب مفید و مرتضی) ارائه داده تا با تكیه بر آن در پذیرش روایات توسعه‌ای ایجاد كند.
چكيده لاتين :
From the age of Shaykh Mufīd (d. 413) up to Muḥaqqiq Ḥillī (d. 676), we have witnessed an approach within the Imāmiyya discourse, which, by non-acceptance of traditions narrated by a single sources (āḥād), suffices with traditions narrated by several sources (mutawātir) and wrapped in evidences. In the meantime, Shakh Ṭūsī has not only considered as valid the āḥād traditions in his book, Al-‘Udda fī Uṣūl al-Fiqh, but has also claimed consensus in this respect, a claim that is in contradiction to the consensus claimed by Sayyid Murtaḍā. To resolve this contradiction various patterns have been presented by the Imāmiyya scholars. A brief look at the collected works of Shaykh Ṭūsī indicates that he too has not been committed to his claimed consensus and has preferred the view of invalidity of the āḥād traditions in most of his works. Such evidences suggest that instead of interpreting the discourse of Sayyid Murtaḍā, one should turn to a new explanation of Shaykh Ṭūsī’s view about the way to encounter āḥād traditions. It seems that Ṭūsī is also within discourse of Mufīd and Murtaḍā. Since his masters’ approach would result in putting aside a great part of the sunna and therefore turning to the verdict of intellect and scholarly principles, he has presented a new version of “principality of evidences school” (Mufīd’s and Murtaḍā’s school) so that by relying on it to make some development in accepting traditions.
سال انتشار :
1396
عنوان نشريه :
فقه و اصول
عنوان نشريه :
فقه و اصول
لينک به اين مدرک :
بازگشت