مقايسه و تبيين دموكراسي در انديشه يورگن هابرماس و كارل پوپر

A Comparison and Explanation of Democracy in the Thoughts of Jürgen Habermas and Karl Popper

قرائت كارل ريموند پوپر از مفهوم دموكراسي با رويكرد ديگر متفكران سياسي، تمايزي معرفت شناختي دارد. مباحث فكري ومناقشات نقادَانة پوپر در حوزه انديشه هاي سياسي و دموكراسي، هماهنگ با مفروضات فلسفي اوست. از اين ديدگاه او بر ضرورت بازتعريف دموكراسي اصرار مي ورزد. از يك طرف برداشت كلاسيك از مقولة مردم را به چالش مي كشد و از طرفي، وجه سلبي نقش و جايگاه مردم را بر صورت ايجابي آن ترجيح مي دهد. به لحاظ شناخت شناسي و ايستار روشي، متأثر از تلقي ِ پريكلِس يوناني (430 ق. م) و فهم سقراطي است. به اعتقاد او بنياد دموكراسي در گفتة پريكلِس مضمر است. به اين معنا كه «ما نمي‌توانيم همگي حكومت كنيم، بلكه مي‌توانيم دربارة آن قضاوت كنيم» پوپر بين فلسفه علم خود و ديدگاه هاي سياسي اش، به ويژه درباره دموكراسي، پيوند بر قرار مي كند. در حالي كه دموكراسي از منظر هابرماس تنظيم رابطه صحيح و قانوني ميان حقوق مردم و دولت و حتي حفظ آزادي‌هاي شخصي و حقوقي افراد در سيستم سياسي نيست، بلكه اساسا دموكراسي تجلي آمال و مصالح مردم در حوزه‌هاي گوناگون عمومي است. هابرماس آشتي و پيوند منافع و مصالح متعارض جامعه و كنشگران با منافعي فرا حوزه‌اي را دور از هر گونه اجبار دروني (ميان كنشگران) و اجبار بيروني از سوي دولت مدنظر دارد؛ دموكراسي‌اي صوري كه بر شكاف بنيادين دولت و جامعه مبتني است و اين رابطه فقط از طريق فرآيند دموكراتيك اصلاح مي‌شود.

Karl Raimund Popper's reading of the concept of democracy has an epistemological distinction with those of other political thinkers. Popper's intellectual discussions and criticisms in the area of political thought and democracy are consistent with his philosophical assumptions. From this point of view, he insists on the need to redefine democracy. He challenges the classical conception of the people category on the one hand and prefers the negative aspect of the role and position of people to its positive aspect on the other. Epistemologically, it is influenced by his Greek Pericles attitude (430 B.C) and Socratic understanding. He believes that the foundation and base of democracy is implicit in the words of Pericles, in the sense that "we all cannot rule, but can judge it". Popper links the philosophy of his science and his political views, particularly with regard to democracy. Democracy, from Habermas's perspective, does not have to do with regulating the correct and legitimate relationship between the rights of the people and the government and even with the preservation of people's personal and legal freedoms in the political system; rather it is the manifestation of people's aspirations and interests in various public areas. Habermas considers reconciling and linking the conflicting interests of the community and actors with transcendental interests far from any internal coercion (among the actors) and external imposition by the government; formal democracy is based on the fundamental divide of state and society, and this relationship is reformed only through the democratic process.