امريكا و آسياي مركزي در دوران اوباما

The United States and Central Asia under Obama

امريكا در جايگاه هژمون نظام بين‌الملل پس از فروپاشي شوروي، به طور جدي در آسياي مركزي حضور يافته و اهداف متعدد خود را براساس ليبراليسم به‌عنوان استراتژي كلان سياست خارجي خود در اين منطقه دنبال كرده و روساي جمهوري مختلف اين كشور بنا به مقتضيات زمان، براي دستيابي به مجموعه‌اي از اهداف يكسان، از ابزارها و روش‌هاي متناسبي بهره گرفته‌اند. اين نوشتار در پي پاسخ به اين پرسش اساسي است كه كاخ سفيد در دوران رياست جمهوري باراك اوباما براساس كدام رويكرد از استراتژي كلان ليبراليسم، اهداف و منافع خود را در آسياي مركزي پيگيري كرده تا هژمون جهاني امريكا حفظ و تقويت شود. در پاسخ به اين پرسش بايد گفت بررسي رفتارهاي سياسي، اقتصادي و امنيتي تيم اوباما نسبت به اين منطقه نشان مي‌دهد واشينگتن با توجه به ساختار هژمونيك نظام بين‌الملل و ايمني آن براي امريكا در زمان ورود اوباما به كاخ سفيد، رويكرد «تدافعي» را از ليبراليسم در پيش گرفته و با بهره‌گيري از سازوكارهاي جمعي و نهادهاي بين‌المللي، تلاش كرده با رويكردي چندجانبه‌گرا اهداف خود را در آسياي مركزي محقق كند.

The United States has had a constant presence in central Asia in the aftermath of the Soviet Union demise and has pursued its diverse foreign policy objectives in this region inspired by liberalism as its grand strategy with its presidents using appropriate means and methods to reach their objectives. This paper seeks to explain this primary question: based on what strategy and approach to liberalism the United States has sought its objectives in central Asia to maintain and support its global hegemony? To answer this question the authors have discussed that a defensive approach to liberalism characterized by multilateralism and using collective mechanisms and international institutions best describes how the United States has pursued its objectives in central Asia.