عنوان مقاله :
تعيين مقادير بهينه ابزارهاي سياست مالي با استفاده از رهيافت تئوري كنترل بهينه پويا
عنوان به زبان ديگر :
Determining the Optimal Tax Rate Using a Dynamic Approach to the Optimal Control Theory
پديد آورندگان :
غفاري، هادي دانشگاه پيام نور - گروه اقتصاد , پوركاظمي، محمدحسين دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده علوم اقتصادي و سياسي , خدادادكاشي، فرهاد دانشگاه پيام نور - گروه اقتصاد , يونسي، علي
كليدواژه :
بهينه ماليات , سياست هاي مالي , اصل ماكزيمم
چكيده فارسي :
تاكنون در اقتصاد ايران پايههاي مالياتي متعددي شناسايي شده است و از اين پايههاي مالياتي با نرخهاي متفاوت، ماليات اخذ ميشود. سوالي كه در اينجا به ذهن ميرسد اين است كه آيا اين نرخها بهينه هستند؟ آيا ميتوان يك نرخ ميانگين بهينه را تعيين نمود به نحوي كه بتواند رشد و رفاه بيشتري را به همراه داشته باشد؟ مطالعه حاضر در پي تعيين نرخ بهينه ماليات در ايران با استفاده از دادههاي سري زماني دوره 1393-1357 ميباشد. در اين مطالعه تلاش شده است با استفاده از مدل رشد درونزا، نرخ بهينه ماليات با استفاده از رهيافت كنترل بهينه پويا و روش اصل ماكزيمم محاسبه گردد.
يافتههاي تحقيق نشان ميدهد مهمترين عوامل موثر بر تعيين نرخ ماليات بهينه عبارتند از: نسبت مخارج بخش خصوصي به بخش دولتي، نسبت سرمايهگذاري بخش دولتي به بخش خصوصي، نرخ استهلاك، نرخ ترجيح زماني، كشش تابع توليد نسبت به سرمايهگذاري بخش خصوصي و بخش دولتي و پيشرفت فني. از بين عوامل فوق نسبت مخارج بخش خصوصي به بخش دولتي تاثير منفي و نسبت سرمايهگذاري بخش دولتي به بخش خصوصي تاثير مثبت بر نرخ ماليات بهينه دارند. ساير متغيرها تاثير معنيداري بر نرخ ماليات بهينه نداشتند. علاوه بر اين، بر اساس مدل فوق الذكر نرخ بهينه ماليات حدود 20 درصد است.
نظر به اينكه در كشور پايههاي مالياتي متعدد با نرخهاي متفاوت وجود دارد، لازم است ميانگين نرخهاي ماليات موجود به نرخ بهينه نزديك گردد. البته اين تغييرات بايد با ملاحظاتي صورت گيرد و شرايط ركود و رونق در بخشهاي مختلف ماليات دهنده مورد توجه قرار گيرد. از آنجا كه نرخهاي مالياتي در تعيين درآمدهاي مالياتي موثر هستند و از سوي ديگر افزايش آنها ممكن است اثرات منفي بر تصميمگيري عاملان اقتصادي داشته باشد لازم است كه در پي پايههاي مالياتي جديد نيز بود.
چكيده لاتين :
Up to now, numerous tax bases with different rates have been identified in Iran's economy. The questions are “Are these rates optimal?” and “Is it possible to determine an average optimal rate in a way that it would bring greater growth and prosperity?”. In the present study, we seek to determine Iran's optimal tax rates using time series data in the years 1978-2014, a dynamic optimal control approach, and the maximum principle. According to the findings, the main factors affecting the optimal tax rate include the ratio of expenditures of the private sector to the public sector, the ratio of investment in the public sector to the private sector, depreciation rate, rate of time preference, elasticity of production function to the investment in the private sector and the public sector, and technical progress. Among the above factors, the ratio of expenditures of the private sector to the public sector has a negative effect, and the ratio of investment in the public sector to the private sector has a positive effect on the optimal tax rate. The other variables have no significant effect on the optimal tax rate. In addition, the optimal tax rate is 20 percent. Since there are several tax bases in Iran, average tax rates should be close to the optimal rate. Changes in tax rates should be according to the economic conditions of boom and bust. In this regard, finding new tax bases to reduce the negative effects of changes in tax rates is very important.
عنوان نشريه :
سياست گذاري اقتصادي
عنوان نشريه :
سياست گذاري اقتصادي