شناسايي دلايل ناكارآمدي نظام پيشنهادها در تحقق كارآفريني با استفاده از منطق فازي

Identifying the Reasons for the Ineffectiveness of the Suggestion System in Entrepreneurship Fulfillment Using Fuzzy Logic

امروزه نظام پيشنهادهاي مبتني بر كارآفريني در تمامي سازمانها حتي سازمانهايي با محوريت تحقيق و توسعه، مسيله اي مغفول ميباشد. نظام پذيرش و بررسي پيشنهادها كه از جمله مهمترين دستاوردهاي وجود نگرش مديريت مشاركتي در سازمان بوده و بستر بروز استعدادهاي نيروي انساني خلاق در آن سازمان را فراهم مي آورد، امروزه به مسيله اي نمايشي و خارج از اقدام تبديل شده است. از سويي، كارآفريني نيز كه نشات گرفته از ايده هاي خلاق و تجربيات موثر ميباشد، به موضوعي مسكوت تبديل گرديده است؛ اما شايد هيچ گاه به اين مهم توجه نشده باشد كه با ايجاد ارتباطي موثر بين اين دو مقوله، ميتوان به كارآفريني از طريق نظام پيشنهادها جامعيت بخشيده و نتايج حاصله را بصورت عملي وارد فرآيند كاري كنيم. لذا در مقاله مذكور، ضمن معرفي اجمالي از نظام پيشنهادها، كارآفريني و دلايل عدم تحقق كارآفريني، به اين اصل توجه ميگردد كه يكي از دلايل اصلي ناكارآمدي تلفيق اين دو مقوله، مسيله نقصان آموزش ميباشد از اينرو با مدلي علمي موضوع آموزش و اثر ان بر نظام پيشنهادها و كارآفريني، مورد بررسي دقيق تر قرار گرفته و شرايط براي كارايي بهتر آن ارايه گرديده است و در خاتمه به اين مهم ميرسيم كه اگر نظام پيشنهادها بتواند ايده ها و نظرات كاركنان را به درستي منتقل نمايد ميتواند به كارآفريني و ايجاد درآمد از ايده هاي آنها منتهي گردد زيرا تجربه ثابت كرده كه هيچ كس به اندازه كاركنان متخصص هر بخش، از ايده ها، مشكلات و خلاء ها و راههاي كسب بازده آن حوزه اطلاع ندارند. از اينرو با توجه ويژه به مقوله آموزش و ايجاد ارتباطي موثر بين آنها ميتوان به افزايش بازده و كاهش ريسك در انجام پروژه هاي كارآفريني، جامه عمل پوشاند.

The entrepreneurship-based suggestion system is nowadays a neglected issue in all organizations, even in organizations which have a focus on research and development. A system for the acceptance and analysis of suggestions, which is one of the most important achievements of the collaborative management approach in organizations, has nowadays become a display or impractical issue. On the other hand, entrepreneurship which emanates from creative ideas and experiences has become a neglected issue. However, it is noteworthy that it is possible to create an effective relation between these two categories and thus make entrepreneurship a comprehensive issue through the suggestion system and put the results into practice. Therefore, in addition to providing a brief introduction of the suggestion system, entrepreneurship and the reasons for its lack of fulfillment, we have stressed the fact that one of the main reasons for the ineffectiveness of combining these two issues is the problem of lack of education. Thus, using a scientific model, we have investigated education and its effect on the suggestion system and entrepreneurship and have proposed some conditions for its greater effectiveness. We have finally come to the conclusion that if the suggestion system is able to convey the employees' ideas and thoughts, it can lead to entrepreneurship and income generation through their ideas, because experience has shown that no one is as aware of the ideas, problems and gaps and ways to earn a return in a certain area as the expert employees of that area. Hence, it is possible to enhance the effectiveness and reduce the risks in entrepreneurship projects by giving special attention to education and creating an effective communication between them.