عنوان مقاله :
تحليل جامعه شناختي رفتارهاي پرخطر رانندگي در كلان شهر تهران
پديد آورندگان :
محسني، رضاعلي دانشگاه آزاد تهران مركز - گروه جامعه شناسي , لبيبي، محمدمهدي دانشگاه آزاد تهران مركز - گروه جامعه شناسي , يادگارزائي، زهرا دانشگاه آزاد تهران مركز - گروه جامعه شناسي
كليدواژه :
نگرش ها , يادگيري اجتماعي , نابرابري اجتماعي - اقتصادي , فرهنگ عيني و ذهني , روش تركيبي , رفتار رانندگي پرخطر , پديدارشناسي
چكيده فارسي :
امروزه تصادفات و رفتارهاي پرخطر رانندگي، يكي از عوامل اصلي مرگ و مير و مصدوميت در جهان به شمار مي آيد
كه البته اين ميزان در كشورهاي درحال توسعه به مراتب بيشتر از كشورهاي توسعه يافته است . ازآنجاكه رفتار پرخطر
رانندگي، رفتاري پيچيده و داراي ابعاد گوناگون است؛ بنابراين مطالعة حاضر با هدف بررسي عوامل جامعه شناختي مؤثر
بر رفتار رانندگي و نيز با كمك توضيح و تفسيري كه خود رانندگان از تجربة زيسته شان دربارة رفتار رانندگي دارند،
انجام شده است.
روش: اين پژوهش از نوع تركيبي است كه در آن، روش كمي و كيفي در كنار هم و به طور هم زمان استفاده شده
است. بخش اول با روش كمي و پيمايش مبتني بر پرسشنامه بود. پژوهشگر سعي داشته است در بخش دوم پژوهش كه
با روش كيفي و با رويكرد پديدارشناختي انجام شده، از توضيح و تفاسيري كه خود كنشگران (رانندگان) از رفتارهاي
پرخطر رانندگي انجام مي دهند، به درك بهتري از پديدة موردنظر برسد. به اين منظور با 18 نفر از رانندگان شهر تهران
كه حداقل 2 سال سابقة رانندگي در تهران را داشته اند و نيز در سال هاي اخير به طور مرتب به فعاليت رانندگي مشغول
بوده اند، مصاحبة عميق و نيمه استاندارد و به صورت حضوري انجام شد. مدت مصاحبه نيز بين 40 تا 60 دقيقه در نظر
گرفته شد. روش تجزيه وتحليل داده ها: در بخش كمي پژوهش از طريق نرم افزار spss و در بخش كيفي نيز با كمك روش شش مرحله اي اسميت، به تجزيه وتحليل داده هاي كيفي پرداختيم. يافته هاي پژوهش در بخش كمي حاكي از آن است
45 درصد و / كه عوامل اجتماعي به ميزان 46 درصد، عوامل محيطي - روان شناختي مربوط به كلان شهر به ميزان 3
عوامل فرهنگي به ميزان 9 درصد از تغييرات مربوط به متغير وابسته (رفتارهاي پرخطر رانندگي) را تبيين مي كند و نيز در
اين پژوهش مشخص شد كه عوامل دموگرافيك (سن، جنس و ...) تأثيري بر بروز رفتارهاي پرخطر رانندگي نداشته
است. در بخش كيفي نيز پس از تجزيه و تحليل داده هاي حاصل از مصاحبه ها، 3 مقوله به عنوان مقوله هاي اساسي انتخاب شدند: نقص در فرايند يادگيري اجتماعي، بسترهاي عيني (عوامل محيطي - فني) و نگرش به قوانين و پليس . تركيب
يافته هاي كمي و كيفي نشانگر آن است كه اين يافته ها همگرا هستند و همديگر را تأييد مي كنند. نتيجه گيري: رفتار رانندگي، رفتاري پيچيده و چندبعدي است و اگرچه در اين ميان، نقش راننده در كنترل رفتار
رانندگي بسيارمهم است؛ اما براي شكل گيري رفتار صحيح رانندگي، علاوه بر نقش راننده (عامليت)، فراهم بودن ساير
بسترهاي اجتماعي، محيطي، فرهنگي، ساختاري و مي تواند از بسياري از رفتارهاي پرخطر رانندگي جلوگيري كند.