عنوان مقاله :
مقايسۀ مديريت هاي غالب جنگل - چرايي از نظر ساختار اندازه اي در جنگل هاي زاگرس شمالي
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of the size structure of prevalent silvopastoral management in northern Zagros forests
پديد آورندگان :
حسيني، امين دانشگاه كردستان - دانشكدۀ منابع طبيعي , ولي پور، احمد دانشگاه كردستان - دانشكدۀ منابع طبيعي - گروه جنگلداري و مركز پژوهش و توسعۀ جنگلداري زاگرس شمالي , شاكري، زاهد دانشگاه كردستان - دانشكدۀ منابع طبيعي - گروه جنگلداري و مركز پژوهش و توسعۀ جنگلداري زاگرس شمالي
كليدواژه :
جنگلهاي زاگرس , جنگلداري سنتي , تنوع ساختاري , الگوهاي جنگل-چرايي
چكيده فارسي :
جنگلداري سنتي در جنگلهاي زاگرس به شكلهاي مختلف و با ريشه در دانش بومشناسي سنتي مردم محلي براي تأمين نيازهاي معيشتي انجام ميگيرد. در اين مطالعه سه الگوي جنگل-چرايي شاخهزاد جوان، شاخهزاد كهنسال و الگوي بينابيني بهعلاوه يك تودۀ حفاظتشده با هم مقايسه شد. مشخصههاي درختان در قطعه نمونههاي با مساحتهاي مختلف اندازهگيري و ساختار تودههاي هر الگو با استفاده از شاخصهاي تنوع ساختاري مارگالف، برگرپاركر، تنوع شانون، سيمپسون و يكنواختي شانون ارزيابي شد. نتايج نشان داد كه ميانگين قطر و ارتفاع تودۀ كهنسال و حفاظتشده بهطور معنيداري بيشتر از دو تودۀ ديگر بود. بيشترين تراكم توده، كمترين مقدار رويۀ زميني، زادآوري قابل قبول و توزيع قطري نمايي وارون با دامنۀ پراكنش قطري محدود، از ويژگيهاي شاخهزاد جوان بود. در الگوي كهنسال و ميانسال پراكنش قطري بهصورت زنگولهاي با چولگي مثبت، اما با دامنۀ پراكنش بهنسبت زياد و ضعف زادآوري مشاهده شد. بر پايۀ شاخصها، بيشترين تنوع اندازهاي در تودۀ حفاظتشده آرامگاه و كمترين آن در الگوي بينابيني وجود دارد و در ميان تودههاي بهرهبرداريشده نيز الگوي كهنسال بهترين وضعيت را داشت. الگوي شاخهزاد جوان با توجه به ضعفهايي مانند محدوديت دامنۀ پراكنش قطري، اتكاي زياد به پايههاي جوان و موجودي كم، تنوع ساختاري ضعيفتري نسبت به الگوي كهنسال دارد. در ساختار تودۀ كهنسال، با وجود ضعفهايي مانند نبود زادآوري كافي و كمبود درختان جوان، نقاط قوتي وجود دارد كه بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد. اندوختهگيري و افزايش موجودي در جستگروههاي جوان و كمك به استقرار زادآوري در الگوي كهنسال مهمترين اقدامهاي اجرايي پيشنهادي هستند.
چكيده لاتين :
Traditional forest management in Zagros forests is rooted in traditional ecological knowledge for livelihood needs. In this study, three prevalent models of silvopastoral management including young coppices (YC), old-age coppices (OC) and transitional structure (TS) as well as a preserved stand (PS) were compared. Trees were measured in the variable-area sample plots and stand structure of each management model was evaluated using structural diversity indices including Margalef, Berger-Parker, Shannon diversity, Simpson, and Shannon evenness. Results showed that average diameter and height of trees in OC and PS were significantly greater than both younger stands. The YC was characterized by maximum stand density, lowest basal area, an acceptable rate of regeneration, and negative exponential diameter distribution with a considerably limited size span. Positively skewed bell-shaped diameter distribution was observed in OC and TS which conversely to the YC have significantly wider size span and lower regeneration rates. Based on the indices, the maximum and minimum size diversity were observed in PS and TS, respectively while OC had the most diverse structure among the harvested stands. Due to weaknesses like limited diameter range, abundance of young individuals and low stocking level, YC structural diversity was lower than OC. Despite the lack of adequate regeneration and young stems, structural diversity of OC model was interesting. Finally, stocking in the YC stands as well as improvement of regeneration in the OC stands were suggested in order to regulate the forest structure.