چكيده فارسي :
هدف: نرخ طلاق در سال هاي اخير با رشد زيادي مواجه بوده و از هم گسيختگي خانواده ها هزينه هاي هنگفتي را بر جامعه تحميل كرده است. تحقيقات پراكنده ي بسياري به بررسي وجوه مختلف اين پديده پرداخته اند. هدف اصلي اين پژوهش بررسي مهم ترين عوامل مؤثر بر طلاق از طريق فراتحليل مطالعات صورت گرفته در زمينه طلاق در ايران است. روش: روش اين پژوهش فرا تحليل با رويكرد كمي است. مطالعات ثبت شده در دههي اخير شامل پايان نامه ها و مقالات علمي - پژوهشي مربوط به عنوان جامعه آماري تحليل انتخاب شده اند. در مجموع از ميان 70 مقاله و 38 پايان نامه فارسي، تنها 14 مقاله كه با موضوع بررسي عوامل مؤثر برطلاق ، شرايط حضور در فرا تحليل كمي را داشتند وارد تحليل شدند. يافته ها: نتايج اين پژوهش نشان مي دهد عوامل اجتماعي و فرهنگي نسبت به عوامل اقتصادي و سياسي بر طلاق مؤثرتر هستند. از ميان عوامل اجتماعي مرتبط با طلاق، ضعف زوجين در ميزان كيفيت روابط اجتماعي با 0/40 و متغير مشاركت اجتماعي با 0/40 بيشترين نقش را در ناپايداري زندگي زناشويي ايفا مي كردند. نتيجه گيري: گذار به مدرنيته، نابساماني هاي مختلفي همراه آورده است. زنان و مردان بعضا داراي خواسته هاي خاص خود هستند كه اين خواسته ها در تناقض با فرهنگ سنتي خانواده ها قرارگرفته و تنش بين اعضاي خانواده ها را افزايش مي دهد لذا بي پايه نيست اگر ادعا كنيم بازنگري در باورها و برساخت بهينهي محيط اجتماعي از آغاز تولد افراد تا دوران كودكي و بزرگ سالي مي تواند به كاهش طلاق و استحكام خانواده ها منجر گردد .