كليدواژه :
تناهي , زمانمندي , آينده , گشودگي , مواجهه , امكان , هايدگر , وجود و زمان , اگزيستانسيالِ
چكيده فارسي :
هايدگر در وجود و زمان، مفهوم تناهي را به عنوان يك مفهوم اگزيستانسيالِ ويژه در نظام مفاهيمِ هستيشناسيِ بنيادين به طور مستقل طرح نميكند، اما در عين حال، معناي هستيشناسانة خاصي را براي آن مفروض ميگيرد. اين تلقيِ خاص هستيشناسانه از تناهي، به مثابة يك وصف اختصاصي براي نحوة وجود دازاين، بر خلاف آنچه در وهلة نخست به نظر ميرسد، اولاً و بالذات در نسبت داشتنِ تناهي با مفاهيمي چون يافتگي و افكندگيِ دازاين در ميانة موجودات فهميده نميشود، بلكه اتفاقاً بر اساس تقدمِ پديدارشناسانة مطلق دازاين بر تماميِ موجودات و وقوف به اين تقدم در دازاين اصيل است كه مفهوم هستيشناسانة تناهيِ در بحث از تقدمِ آينده در زمانمنديِ اصيلِ دازاين، به مثابة «تناهيِ آغازينِ زمانمندي» در حد اشارهاي كوتاه، صراحت مييابد. در اين نوشتار، مفهوم تناهيِ آغازين، از تلقي متداول و انتيك از تناهي متمايز ميشود، به نحوي كه بتوان از خلال تفسير نسبت تحليل اگزيستانسيال مرگ با گشودگيِ دازاين، تناهي را در معنايي هستيشناسانه، در نسبت با زمانمندي، در مقام شرط امكانِ گشودگي و مواجهه آشكار ساخت.