عنوان مقاله :
بررسي نظريۀ رنسانس اسلامي در تفكرات اقبال لاهوري
پديد آورندگان :
كلاهدوزها، پرستو مؤسسۀ آموزش عالي البرز قزوين , عابديها، حميد دانشگاه پيام نور
كليدواژه :
اقبال لاهوري , رنسانس اسلامي , احياي فكر ديني , انحطاط مسلمانان , استعمار غرب , استقلال پاكستان
چكيده فارسي :
مسئلة تجديد حيات اسلام و در مرحلة پيشرفته تر آن، «رنسانس اسلامي»، به طور ويژه در دو قرن اخير از طرف مصلحان و متفكران ديني جهان اسلام، به منظور حل و فصل مسئلة عقبماندگي و نيز برخورد با مسئلة هجوم فرهنگ و استعمار غربي، مطرح شده است. به عقيدة بسياري از محققان، اقبال لاهوري از مهمترين اصلاحگران ديني است كه در استمرار جنبش احياگري نقش عمدهاي داشته است. او فيلسوفي آشنا با مباني فكري اسلام و مسلماني آگاه به وضعيت جوامع اسلامي بود و با اين دانش و بينش، فعاليت هاي اصلاح طلبانة خود را ادامه ميداد و در نهايت ايدة يك كشور مستقل را براي اولينبار در ميان مسلمانان هندوستان مطرح كرد. اقبال در عرصة شعر و ادب از نوادر به شمار ميرفت و سرودههاي خود را در خدمت آگاهي توده ها و بيدار كردن آنان قرار ميداد؛ تا جايي كه اكنون در نگاه اغلب انديشمندان، وي يكي از نخستين مناديان وحدت اسلامي در جهان به شمار ميرود. عمدهترين مباحث رنسانس اسلامي اقبال در كتاب احياي فكر ديني در اسلام تبيين شده و محور اساسي جهان بيني وي فلسفة «خودي» است. اين نوشتار بر آن است ضمن تعريف جريان رنسانس اسلامي، آن را در آثار اقبال بازشناسد و علل گرايش او بدين مقوله را ارزيابي و سپس ميزان تأثيرگذاري نظريات وي در جهان اسلام را تحليل كند.
عنوان نشريه :
جستارهاي تاريخي
عنوان نشريه :
جستارهاي تاريخي