شماره ركورد :
977177
عنوان مقاله :
اثرات نامتقارن كلهاي پولي ديويژيا بر تورم در ايران: كاربرد روش چرخشي ماركوف
عنوان به زبان ديگر :
Asymmetric Effects of Divisia Monetary Aggregates on Inflation in Iran: An Application of Markov Switching Method
پديد آورندگان :
جعفري‌صميمي، احمد دانشگاه مازندران- دانشكده علوم اقتصادي و اداري , احساني، محمدعلي دانشگاه مازندران- دانشكده علوم اقتصادي و اداري , طهرانچيان، اميرمنصور دانشگاه مازندران- دانشكده علوم اقتصادي و اداري , قادري، سامان دانشگاه مازندران- دانشكده علوم اقتصادي و اداري
تعداد صفحه :
20
از صفحه :
21
تا صفحه :
40
كليدواژه :
اثرات نامتقارن , كلهاي پولي ديويژيا , تورم , ايران , روش چرخشي ماركوف
چكيده فارسي :
اقتصاددانان كينزي جديد نامتقارني در زمينه سياست پولي را به سه گروه تقسيم بندي ميكنند: نامتقارني در ارتباط با جهت اثرگذاري سياست پولي (مثبت و منفي)، نامتقارني مربوط به اندازه اثرگذاري سياست پولي (بزرگ و كوچك) و نامتقارني نسبت به موقعيت زماني دورههاي ركود و رونقي كه سياست پولي در آن‌ها اجرا مي‌شود. پژوهش حاضر با تكيه بر گروه سوم نامتقارني‌ها به بررسي اثرات نامتقارن شكاف پولي بر تورم در رژيمهاي تورمي بالا و پايين با بكارگيري يك فرآيند تغيير رژيم ماركوف و الگوي براي تبيين رفتار تورم ايران طي دوره زماني 1369 تا 1390 با تناوب فصلي ميپردازد. همچنين در اين پژوهش به دليل نقش مهم تعريف حجم پول در اندازهگيري حجم پول و شكاف پولي، از كلهاي پولي جمع ساده و ديويژيا استفاده شده است. نتايج نشان ميدهد كه اثرات شكاف پولي در رژيمهاي تورمي مختلف، يكسان نبوده و نامتقارن ارزيابي شده و اين اثرات در رژيمهاي تورم بالا ضعيفتر از رژيمهاي تورم پايين مشاهده گرديد، كه در واقع مطابق انتظار نبود. دلايل اين امر را ميتوان در وقفههاي اثرگذاري سياستهاي پولي، بيثباتي تقاضاي پول و مهمتر از آن كاهش سرعت در گردش پول به دليل ركود حاكم بر اقتصاد ايران و افزايش فعاليت‌هاي سوداگرانه عنوان نمود. بنابراين پيشنهاد ميشود بانك مركزي سياستهاي متناسب با اين رژيمها اتخاذ نمايد. همچنين نتايج نشان ميدهد كه كلهاي پولي ديويژيا نسبت به جمع ساده در بيان نامتقارني‌ها بهتر عمل كرده و به نظر ميرسد كه كلهاي پولي ديويژيا براي بررسي نقش پول در سياستهاي اقتصاد كلان شاخص مناسبتري است.
چكيده لاتين :
Keynesian economists has focused on three types of asymmetric effects of monetary policy: (a) asymmetry related to the direction of the monetary policy action (positive and negative), (b) asymmetry related to the size of the monetary policy action (large and small); and (c) asymmetry related to the phase of business cycle in place at the time at which this policy was adopted. This study based on third group, examines the asymmetric effects of monetary gap on inflation in high and low inflation employing a Markov switching regime and P-star model to explain the behavior of inflation in Iran during 1990Q2- 2011Q3. Also, due to the role of money in measuring money stock and monetary gap, simple sum and Divisia monetary aggregates have been used. The results show that the effects of monetary gaps in inflation regimes are not same and investigated asymmetric. Also, these effects in high inflation regimes are weaker than low inflation regimes that it is opposite with conventional view. This matter could be have the reasons as the interruptions of the monetary policy effects, the instability of money demand and more importantly, reduction in velocity of money due to the stagnation in Iran's economy and increase in speculative activities. It is suggested that the Central Bank design the appropriate policies with these regimes. Also, results show that Divisia compared simple sum monetary aggregates is more efficiently. Thus, it seems that Divisia monetary aggregates is a better proxy for examination of the role of money in macroeconomic policies.
سال انتشار :
1393
عنوان نشريه :
پژوهش هاي رشد و توسعه اقتصادي
فايل PDF :
3693188
عنوان نشريه :
پژوهش هاي رشد و توسعه اقتصادي
لينک به اين مدرک :
بازگشت