تحول منازعه سياسي داخلي؛ از «عصر دولت - ملت» تا «عصر جهاني شدن»

Internal political conflict transformation ; from " modern state - nation " to " modern world latest »

منازعهء سياسي داخلي طي سده‌هاي اخير در دو مرحله،دچار تحولات الگويي مهمي‌ شده است.اين تحولات بيش از هرچيز متأثر از دگرگوني‌هايي بوده كه در گسترهء سياست‌ داخلي روي داده است.در مرحله نخست كه از سدهء هجدهم ميلادي آغاز شد،در اثرژ فرآيندهايي نظير«ملي شدن»و«توده‌اي شدن»سياست داخلي(كه با شكل‌گيري مرزهاي‌ ملي و بسط عرصهء سياست داخلي به سطح گروه‌ بندي‌هاي بزرگ ملي و اقشار و گروههاي‌ مختلف اجتماعي همراه بود)هم«موضوعات»و«مسائل»عرصهء سياست داخلي و هم‌ شمار«بازيگران»عرصهء سياست داخلي رو به فزوني نهاد و اين موضوع به نوبهء خود بر تنوع و پيچيدگي گونه‌ هاي منازعات سياسي افزود.در مرحلهء دوم كه از چنددهه قبل آغاز شده است،فرآيند«جهاني شدن»سياست داخلي(كه با فروريزي مرزهاي ملي و باز شدن‌ عرصهء سياست داخلي به روي نيروها،نهادها و گروهبندي‌ هاي فراملي همراه بوده است)، موجب مطرح شدن موضوعات و مسائل جديد و فعال شدن نيروها و بازيگران جديد در عرصه سياست داخلي و به تبع آن ظهور گونه‌هاي جديد و بديعي از منازعات سياسي و همچنين الگوهاي جديدي از دگرگوني سياسي در داخل كشورها شده است.