اثر سرمايه هاي فكري بر نوآوري سازماني با ميانجي گري مديريت دانش و يادگيري سازماني در رسانه هاي نوشتاري

The Effect of Intellectual Capital on Organizational Innovation Mediated By Knowledge Management and Organizational Learning in Print Media

هدف اين پژوهش ارائة راهكارهاي كاربردي به‌منظور ارتقاي سطح نوآوري سازماني رسانه‌هاي نوشتاري و به‌طور اخص روزنامه‌هاي پرشمارگان بر‌اساس سرمايه‌هاي فكري و با ميانجي‌گري مديريت دانش و يادگيري سازماني با بهرهمندي از روش آماري مدل معادلات ساختاري است. پژوهش از لحاظ هدف، كاربردي و از نظر روش، توصيفي – همبستگي است. جامعۀ آماري اين پژوهش، مديران ارشد و مياني روزنامه‌هاي پرشمارگان شهر تهران است. داده‌ها از طريق پرسشنامۀ استاندارد جمع‌آوري شدند. روايي محتوايي از نظر صاحبنظران و روايي سازه به كمك روش آماري تحليل عاملي تأييدي به تأييد رسيد. پايايي پرسشنامه نيز از طريق ضريب آلفاي كرونباخ تأييد شد. نتايج پژوهش نشان داد سرمايه‌هاي فكري به‌طور مستقيم بر مديريت دانش، يادگيري سازماني و نوآوري سازماني روزنامه‌هاي‌پرشمارگان اثر مثبت و معناداري دارد و همچنين مديريت دانش و يادگيري سازماني در تأثير سرمايه‌هاي فكري برنوآوري سازماني نقش ميانجي دارند.

Denison’s Organizational Culture Model (DOCS) was used widely by academics and practitioners today. However we included the papers has published in Iranian journals that was published in several Iranian universities in a systematic review and results of a meta-analysis suggested that all cultures’ traits; involvement, Consistency, adaptability, and mission have similar measures. We found some methodological errors in the Denison and Mishra (1995) paper. First of all the correlation test wasn’t suite statistical test to compare the four traits of organizational cultures. and finally the five point Likert measurement in not good enough to measure the traits of organizational cultures. We should be concerned about the relation between organizational effectiveness and four traits of organizational cultures based on these methodological errors.