شماره ركورد :
980015
عنوان مقاله :
اخلاق باور كليفورد و دليل گرايي افراطي حداكثري
پديد آورندگان :
پورحسن، قاسم دانشگاه علامه طباطبايي , پندجو، افسانه دانشگاه علامه طباطبايي
تعداد صفحه :
23
از صفحه :
51
تا صفحه :
73
كليدواژه :
كليفورد , اخلاق باور , دليل گرايي , حداكثري افراطي , حقوق معرفتي , معرفت شناسي , مسئوليت , وظيفه گروي
چكيده فارسي :
رويكرد معرفت شناسي وظيفه گروانه واكنشي در برابر رويكرد مبناگرايي بود كه از قول به وجود باورهاي پايه يا خودموجه دفاع مي كرد. دكارت با شك ورزي در هر نوع معرفتي بنيان هاي نخستين چنين رويكردي را فراهم ساخت. جان لاك و دبليو. كي. كليفورد با دو منظر متفاوت آنرا بسط دادند. لاك در دو اثر معقوليت مسيحيت و فاهمه بشري و كليفورد در اخلاق باور كوشيدند تا ضمن نقد و طعن بر مبناگرايي و تاكيد بر وجود دليل براي هر باوري، رويكرد دليل گرايي حداكثري را شكل دهند. اين ديدگاه بنيان جديدي را براي پذيرش باور،طرح كرد كه هم بر دليل ورزي تاكيد داشت و هم بر وجه اخلاقي قبول باور پاي مي فشرد. كليفورد در رساله اخلاق باور با بيان دو داستان خاص ضمن نقد و جرح معرفت شناسي رايج، مي كوشد تا عيان سازد نتايج اخلاقي باور معرفتي از اهميت بيشتري نسبت به توجيه صرف برخوردار است. عمده ترين نقطه اتكاي وي در اين مسير پيوند ميان اخلاق و معرفت شناسي است. او در رساله اش متعرض درستي و نادرستي باور ديني مسلمانان شده و پس از لاك به طور خاص به نظريه مرجعيت پرداخت. روش كليفورد در تاكيد بر صرف دليل آن هم حداكثري افراطي و رد وضعيت خاص ايمان با چالش هاي بسياري رو به رو خواهد بود.
سال انتشار :
1396
عنوان نشريه :
پژوهشنامه انتقادي متون و برنامه هاي علوم انساني
فايل PDF :
3698730
عنوان نشريه :
پژوهشنامه انتقادي متون و برنامه هاي علوم انساني
لينک به اين مدرک :
بازگشت