مقايسه ي سبك دلبستگي مادران داراي كودكان با و بدون مشكلات رفتاري سنين 12-8 سال

Comparative study of attachment styles in mothers of 8 to 12 yearold children with and without behavioral problems

مقدمه: مادر به عنوان چهره‌ي دلبستگي اصلي، تاثير غير قابل انكاري در تحول رفتاري كودك دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه‌ي سبك‌هاي دلبستگي مادران كودكان داراي مشكلات رفتاري با كودكان بدون مشكلات رفتاري سنين 12-8 سال انجام شده است. روش‌كار: نمونه‌ي اين پژوهش علي-مقايسه‌اي شامل 120 نفر از مادران دانش‌آموزان دختر و پسر مقطع ابتدايي در سال 92-1391در شهرستان نيشابور بودكه در مورد مادران كودكان عادي، از روش نمونه‌گيري تصادفي و در مورد مادران كودكان داراي مشكل رفتاري از روش نمونه‌گيري خوشه‌اي استفاده شد. ابزار اين مطالعه شامل آزمون راتر كودكان و پرسش‌نامه‌ي سبك دلبستگي بزرگسالان بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه‌ي 18 وآزمون‌هاي آماري تي گروه‌هاي مستقل و رگرسيون لجستيك تحليل شدند. يافته‌ها: بين سبك دلبستگي اضطرابي و ايمن در مادران كودكان بدون مشكل رفتاري و با مشكل رفتاري تفاوت معني‌داري وجود دارد (P=0.0001 and P=0.001 respectively).اما بين سبك دلبستگي اجتنابي مادران كودكان با و بدون مشكل رفتاري تفاوت معني‌داري ديده نشد (0/138=P). نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه سبك‌هاي دلبستگي اضطرابي و ايمن مي‌توانند به عنوان پيش‌بيني‌كننده‌ي مشكلات رفتاري در كودكان محسوب شوند. نتيجه‌گيري: يافته‌هاي مطالعه‌ي حاضر با حمايت از نظريه‌ي دلبستگي، اهميت تعامل مادر-كودك را نشان مي‌دهد. دلبستگي ناايمن و ايمن مادران مي‌تواند پيش‌بيني‌كننده‌ي مهمي براي ايجاد مشكلات رفتاري دركودكان آن‌ها باشد.

Introduction: As the major attachment figures, mothers have an undeniable effect on behavioral development of children. The present study aims to investigate the relationship between attachment styles in mothers of 8 to 12 year-old children with and without behavioral problems. Materials and Methods: The samples of this causal-comparative study included 120 mothers of male and female elementary school students in schools of Neishabour (2013-14). Cluster sampling and random sampling methods were used for mothers of children with and without behavioral problems respectively. The study instruments included the Rutter's Behavior Scale for children and the Revised Adult Attachment Scale (RAAS) for mothers. Data were analyzed using SPSS 18, by independent samples t-test, and logistic regression. Results: There is a significant difference between anxious and secure attachment styles in mothers of children with and without behavioral problems (P=0.0001 and P=0.001 respectively). However, there is no significant difference between avoidant attachment style in mothers of children with and without behavioral problems (P=0.138). The results of regression analysis also show that anxious and secure attachment styles can be considered as predictors of behavioral problems in children. Conclusion: The findings of the present study corroborate the attachment theory and show the importance of motherchild interaction. Mothers’ secure and insecure attachment styles can be an important predictor for behavioral problems in their children.