عنوان مقاله :
تاثير روشهاي تمريني مختلف بر BDNF سرم، عملكرد جسماني، ناتواني عملكردي و كيفيت زندگي افراد مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس
پديد آورنده :
متينفر پريناز
پديد آورندگان :
كلاني فريده نويسنده دانشگاه آزاد اسلامي، واحد مشهد - گروه فيزيولوژي ورزشي , متينفر مريم نويسنده دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركز - گروه فيزيولوژي ورزشي
سازمان :
دانشگاه آزاد اسلامي، واحد اسلامشهر - گروه فيزيولوژي ورزشي
كليدواژه :
مولتيپل اسكلروزيس , نورون زايي , ايروبيك در آب , ماساژ , كيفيت زندگي
چكيده فارسي :
مقدمه و هدف: هدف از انجام تحقيق حاضر بررسي تاثير روشهاي تمريني مختلف بر BDNF سرم، عملكرد جسماني، ناتواني عملكردي و كيفيت زندگي افراد مبتلا به مولتيپل اسكلروزيسمي باشد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نيمه تجربي و كاربردي است. به اين منظور بيماران زن غيرفعال مبتلا به بيماري اماس بهوسيله آزمون EDSS توسط پزشك متخصص مغز و اعصاب بررسي و انتخاب شدند. سپس از بين آزمودنيهاي مورد نظر 52 بيمار انتخاب و به صورت تصادفي در چهار گروه ده نفره (كنترل، تمرينات پيلاتس، ايروبيك در آب و ماساژ) تقسيمبندي شدند. براي بررسي مداخلات تمرين، قبل و بعد از 12 هفته به صورت پيشآزمون و پسآزمون ارزيابي متغيرها انجام شد.
نتايج: نتايج نشان داد در تمامي متغيرها بين گروههاي مختلف تفاوت معناداري مشاهده شد)005.0P < ). همچنين آزمون تعقيبي بونفروني نشان داد در متغيرهاي BDNF، كيفيت زندگي، تعادل و ناتواني اسوستري بين گروههاي تمريني و كنترل تفاوت معناداري مشاهده شد)005.0P < )؛ اما تفاوتي بين گروه پيلاتس و ماساژ مشاهده نشد )005.0P < ). همچنين نتايج نشان از كاهش ميزان درد در گروه ايروبيك در آب و تفاوت معنادار، بين گروههاي ايروبيك در آب، پيلاتس و ماساژ با گروه كنترل بود)005.0P < )؛ اما تفاوتي بين ساير گروهها مشاهده نشد )005.0P < ). همچنين در متغير ميزان EDSS در گروه ايروبيك در آب از همه بيشتر بهبوديافته بود و موجب ايجاد تفاوت معناداري با گروههاي كنترل، پيلاتس و ماساژ شده است)005.0P < ).
نتيجهگيري: به نظر ميرسد ايروبيك در آب يك استراتژي تمريني مناسب براي بهبود بيماران اماس به نسبت ساير روشهاي تمريني است.
چكيده لاتين :
Objective: The present research aimed to investigate the effect of different training methods on serum BDNF, physical performance, functional disability and quality of life in people with multiple sclerosis.
Materials and Methods: The present research type was semi-experimental and applied. For this purpose, inactive female patients with MS were examined and chosen by a neurologist through EDSS test. Then, 52 patients of the intended subjects were then selected and randomly divided into four groups of ten members (Control, Pilates training, water aerobics, and massage). The variables were evaluated as pre-test and post-test before and after 12 weeks to investigate training interventions.
Results: The results showed a significant difference in all variables between different groups (p < 0.005). Also, Bonferroni post hoc test showed a significant difference between training and control groups in the variables of BDNF, quality of life, Oswestry balance and disability (p < 0.005). But no difference was observed between Pilates and massage groups (p > 0.005). In addition, the results indicated a reduction in the degree of pain in water aerobics group and a significant difference between water aerobics, Pilates and massage groups and the control group (p < 0.005). But no difference was observed between other groups (p > 0.005). Also, the variable of EDSS level was most improved in water aerobics group. This caused a significant difference between this group and the control, Pilates and massage groups (p < 0.005).
Conclusion: It appeared water aerobics is a good training strategy to improve MS patients as compared to other training methods.
عنوان نشريه :
دانشور- پزشكي
عنوان نشريه :
دانشور- پزشكي