چكيده فارسي :
آتش و مانور همواره از مهمترين عناصر توان رزمي بوده و نقش تعيينكنندهاي در استراتژي هدايت نبرد داشتهاند. در گذشتههاي بسيار دور، عنصر آتش را تفنگهاي فتيلهاي و سپس تفنگهاي چخماقي وعنصر مانور را يگانهاي پياده و سوار اسبي تشكيل ميدادند. درقرن نوزدهم عمليات با آتش مسلسلها و توپخانه سبك پشتيباني ميگرديد اما همچنان تاكتيك تغيير چنداني ننموده بود. در نيمه اول قرن بيستم اختراع تانك منجر به ابداع تاكتيك پدافند متحرك با پشتيباني آتش انبوه گرديد كه تا مدتها، مفاهيم تاكتيكي آفند و پدافند در ارتشها از آن نشأت ميگرفت. در واپسين سالهاي قرن بيستم پيشرفتهاي شگرفي در زمينه سلاحهاي كاليبر كوچك، مهمات و سلاحهاي هوشمند، موشكهاي سطح به سطح، سيستم موقعيت ياب جهاني، تصاوير ماهوارهاي، فناوري هليكوپتر و هواپيماهاي جنگي نظير استيلث پديد آمد كه بالقوه مانور را موخر بر آتش نمود. جنگ كوزوو، جنگ اول خليج فارس، عمليات تجاوز امريكا به افغانستان و عراق نمونههاي اخيري هستند كه در آنها عنصر آتش عمليات نيروهاي مانوري را تسهيل و عنصر مانور را به يك جابجايي ساده نيروها براي اشغال اهداف از پيش خنثي شده تبديل نموده است. فضاي جنگ آينده بي شك بسيار مرگ بار، غيرخطي، سيال و غيرايستا خواهد بود. به دليل مرگباري بيش از اندازه سلاحهاي پشتيباني آتش، يگانها براي حفظ موجوديت خود نيازمند تفرقه شديدتر و تحرك بيشتر ميباشند. موقعيتهاي پيروزي در چنين محيطي سريع الزوال بوده و به دست آوردن و حفظ كنترل ميدان نبرد بسيار مشكل خواهد بود.
ايجاد و توسعه شرايط مطلوب تنها از طريق افزايش تحرك و قدرت آتش يگانهايي با اندازه كوچكتر و تجهيزات پيشرفتهتر (حتي در شرايط دشوار و نامطلوب) امكان پذير خواهد بود. آتش و مانور دو روي يك سكه هستند لذا در عمل هيچ مانوري بدون پشتيباني آتش امكان پذير نبوده و هيچ آتشي بدون توسعه وضعيت از طريق گسترش مناسب نيروها (مانور) موثر نخواهد بود. انقلاب در فناوري نظامي به طور مسلم بر وضعيت ارتشها در خاورميانه تاثير گذارده است لذا جمهوري اسلامي ايران نيز به عنوان كشور و ارتش برتر در منطقه ميبايست با تكيه بر توانمنديهاي ملي خود در راه برخورداري از فناوريهاي نوين قدمهاي اساسي برداشته و نسبت به نهادينه نمودن توانمنديهاي حاصله در سالهاي اخير در كشور بخصوص در زمينه موشكها و سلاحهاي پشتيباني آتش همت بگمارد.