عنوان مقاله :
خوانشي لكاني از شعر «نداي آغاز» اثر سهراب سپهري
عنوان به زبان ديگر :
(A Lacanian Reading of Sohrab Sepehri's "The Primeval Call" ("Neday-e-Aghaz
پديد آورندگان :
سعيدي، عبدالرضا دانشگاه شيراز
كليدواژه :
زبان , ساحت خيالي , ساحت نمادين , ساحت واقع , سهراب سپهري
چكيده فارسي :
سهراب سپهري، شاعر و نقاش ايراني، اشعار خود را در هشت كتاب گردآورده و بيشتر، از لحاظ نوع نگاهش به زندگي، طبيعت، خدا، نيك و بد، زشت و زيبا و ...، مورد توجه منتقدان بوده است. «حجم سبز» و «ما هيچ، ما نگاه»، دو دفتر پاياني هشت كتاب، بدان جهت كه در سير تكامل شعر و انديشه، پخته تر هستند، اهميت بيشتري دارند. هدف از نوشتن اين مقاله، نقد و بررسي شعر «نداي آغاز» سهراب سپهري است. بدين منظور نگارنده نظريه ي روانكاوي لكان را در نقد شعر به كار بسته و سعي كرده است اين شعر را بر اساس نظريه ي يادشده، بسنجد و بر اساس آن به درونمايه ي شعر، دست يابد. بررسي شعر «نداي آغاز» نشان ميدهد سپهري علاوه بر عرفان شرق و ذنبوديسم، به مدد فلسفه و روانكاوي غرب، به ويژه روانكاوي لكان، سعي در شناخت حقيقت دارد. «واژه»، مجازا زبان، نماينده ي ساحت نمادين در تعابير لكان، است. تركيب «وسعت بي واژه»، توصيفي از «آغاز» (beginning) و مقصد راوي شعر، نشانه اي از دوره ي پيشازباني است كه با ساحت واقع در تعابير لكان انطباق دارد و تاكيد راوي شعر براي رفتن به «وسعت بي واژه» اين معني را القا ميكند كه واژه(زبان) مانعي در راه شناخت است و راوي شعر، سعي دارد آن را از سر راه خود بردارد.