كليدواژه :
امپرياليسم , ليبراليسم , كمونيسم , فرهنگ سياسي , فرهنگ باروري , ، دموكراسي
چكيده فارسي :
اين مقاله سميرامين نويسندهي مقاله ضمن نقد گفتمانهاي ليبراليستي بر اين باور است كه غفلت از نظريههايي كه از منظر ماترياليسم تاريخي مطرح شدهاند از جمله دلايلي هستند كه نتوان به پرسشهاي مرتبط با جهان معاصر پاسخ گفت. به اعتقاد سميرامين در گذشته، امپرياليسم به مثابهي كشمكش دائمي ميان قدرتهاي امپرياليستي تلقي ميشد. در حاليكه اكنون رشد مركزگرايي سرمايهداري انحصاري موجب ظهور امپرياليسم جمعي حول سه محور آمريكا، اروپا و ژاپن شده است. در اين رابطه، بخشهاي مسلط سرمايه در مديريت سودشان از نظام امپرياليستي جديد، منافع مشتركي دارد ولي مديريت سياسي متحدالشكل اين نظام با دولتها مخالفت ميكند. امين معتقد است كه تضادهاي داخل اين سه محور بر اثر واگرايي منافع سرمايهي انحصاري مسلط به وجود نيامده است، بلكه حاصل واگرايي منافع ارائه شده از سوي دولتها بود. سمير تضادها را در اين عبارت خلاصه كرده است كه اقتصاد، شركاي نظام امپرياليستي را متحد ميسازد و سياست، ملتهاي مربوطه را تقسيم ميكند