نگاهي به مولفه ها و الگوهاي طنز در آثار هوشنگ مرادي كرماني

A review on satire component and patterns in Houshang Moradi Kermani's works

هوشنگ مرادي كرماني متولد 1323 هـ يكي از داستان نويسان و طنز پردازان موفق در حوزه ادبيات كودكان و نوجوانان است.از دلايل برجستگي طنز مرادي،به ­كارگيري طيف وسيعي از سازوكارهاي آفرينش طنز در ساختار داستان هاي اوست. بر اساس يافته هاي اين مقاله، اين سازوكارها عمدتا به دو دسته «سازو كارهاي مبتني بر كاربرد زبان» و «سازوكارهاي مبتني بر محتواي زبان» تقسيم مي شوند. در «سازوكارهاي مبتني بر­كاربرد زبان» آفرينش طنز بيشتر بر كاربرد و فرم زبان به ويژه بر دو يا چندمعنايي بودن زبان استوار است. اما در «سازوكارهاي مبتني بر محتواي زبان» آن چه كه باعث ايجاد طنز مي شود، بيشتر مبتني بر محتواي زبان و خلق موقعيت هااست. البته هريك از اين دو دسته بنا بر اساس الگوها و نظريه هاي متداول جهان طنز، به شاخه ها و زيرگروه هايي ديگر تقسيم مي شوند كه در اين مقاله به طور مفصل به آن پرداخته مي شود. بر اساس نتايج اين پژوهش، در خط سيرآثار مرادي، طنز وي بتدريج دچار تحول شده وبه سوي طنزي پنهان با سازوكارهاي پيچيده و نامشخص به پيش مي رود به گونه اي كه خواننده براي درك چنين طنزي نيازمند اين است كه لايه هاي زيرين اثر را جستجو كند. هدف اين مقاله بررسي، طبقه بندي و تحليل اين سازوكارها باروشي توصيفي- تحليلي بر اساس نظريه ها و الگوهاي متداول جهان طنز است.

Houshang Moradi Kermani, born in 1323, is one of the successful novelists and comic artists in the field of children and teenagers' literature . Using a wide range of Satire making mechanisms in Moradi Kermani's works is one of the reasons his works are significant. Regarding the results of this study, these mechanisms are mostly divided into two categories: "the mechanisms based on language usage" and "the mechanisms based on language content". In the first category, the satire is created based on language usage and form, specially its two or multiple meaning feature; whereas, in the second category which can be observed with a higher frequency in Moradi's works, the satire is made more on the basis of language content and creating the situations. However, each of these categories is divided to more subsets according to the different theories and patterns which will be discussed in detail in the present study. The results demonstrate that in Moradi's works, satire has been changed through the time and headed to a hidden satire with complex and unknown mechanisms for which the reader needs to excavate the inner layers of the writing to understand it. The purpose of this study is to categorize and analyze the mentioned mechanisms, using the descriptive-analytic method, considering the common theories and patterns of the satire world.