مولفه هاي روايت در سه شعر بلند «اخوان ثالث»با تاكيد بر ديدگاه «ژرار ژنت»

”Elements of Narrating in three long poems of “Akhavan Sales” By emphasizing on ideas “Gerard Genette

«روايت شناسي» دانشي جديد و نتيجه انقلاب ساختارگرايي در عرصه داستان است. در تحليل ساختارگرايانه «روايت»، سازوكارهاي دروني متن ادبي بررسي مي گردند؛ تا واحدهاي ساختاري بنيادين كشف شوند. هدف پژوهش حاضر، تحليل و بررسي ساختار «روايت» در سه شعر بلند رواييِ «مهدي اخوان ثالث»: «قصه شهر سنگستان»، «اژدها عفريته اي منحوس» و «خوان هشتم» است. در اين مقاله تلاش گرديده است، تا بر اساس ديدگاه «ژرار ژنت» به بررسي مولفه هاي روايي؛ يعني «زمان دستوري»، «وجه» و «صدا» پرداخته شود و بر آن است تا يكي از جنبه هاي تحولِ منظومه هاي رواييِ معاصر برشمرده شود. نتيجه اين بررسي نشان مي دهد: «اخوان» در سرودن اشعار رواييِ خود، از ظرفيت هاي«روايت» و «روايت گري» بهترين استفاده را نموده است. روايت هاي او به شكل لحظه اي و خطي بيان نشده؛ بلكه اغلب با «رجوع به گذشته» شكل گرفته اند. وي از «شتاب مثبت» و «ثابت» بهره مي برد. بسامد حاكم بر اين سه منظومه، «بسامد مفرد» است. افعال و كنش هاي هر سه اثر روايي، در زمان گذشته روي داده است. «فاصله» در دو منظومه اخوان، چشمگير است؛ زيرا راويان آن ها «داخل در روايت خود» هستند.

Narratology is a new knowledge and it is at the result of structuralism revolution in the realm of fiction. In analyzing the structuralist “narrative”, internal mechanisms of literary texts will be discussed, till the internal units are discovered. This study is an analysis of the structure of “narrative” on three long poems of “Akhavan”: “Sangestan City tale”; “Dragon, ominous sorceress”, “Eighth step” .this article deal with “Gerard Genette” Ideas about narrative component: “command Time”, “mode”, “voice”, and tries to study on one of the aspects of evolution of Contemporary narrative poems. The result of this study shows that: “Akhavan” in his narrative poems has used the narrative capacities in a high standard. He hasn’t been expressed his stories in linear and comental order. Most of the time, he uses flash backs. In the three examples of his narrative poems, uses positive and fixed acceleration. The dominant frequence in these three poems, is “Singulative frequency”; even though the “Rrepeatitive frequency” is seen many times. The difference between his two poems, are significant, because their narrators are in their narration.