اثربخشي درمان ماتريكس بر تنظيم هيجاني بيماران وابسته به مت آمفتامين

The effectiveness of matrics therapy on emotion regulation in patients with dependency to metamphetamine

سابقه و هدف: هدف اساسي اين پژوهش، شناسايي تاثير درمان ماتريكس بر تنظيم هيجاني بيماران وابسته به مت آمفتامين بود. روش بررسي: اين مطالعه براساس مطالعات نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل اجرا شد. نمونه متشكل از 24 نفر از بيماران وابسته به مواد محرك ( مت آمفتامين) با روش نمونه گيري تصادفي ساده 24 نفر از بيماران انتخاب و به طور تصادفي در دو گروه آزمايش و گروه كنترل، گمارده شدند ( گروه آزمايش= 12 نفر و گروه كنترل=12 نفر). براي اندازه گيري متغير وابسته از پرسش نامه تنظيم هيجاني گراس و جان (2003) استفاده شد. يافته ها: نتايج تحليل كوواريانس يك متغيري نشان داد درمان ماتريكس به طور معناداري باعث بهبود تنظيم هيجاني مي شود (0/05>p). نتيجه گيري: برپايه نتايج تحليل مي توانيم نتيجه بگيريم كه درمان ماتريكس مي تواند بر افزايش تنظيم هيجاني موثر باشد.

Background: The main objective of the present study was to evaluate the effectiveness of matrics therapy on emotion regulation in patients with dependency to metamphetamine. Materials and methods: This research was administrated on the basis of semi-exprimental studies with pretest- posttest with control group design. The sample of the study was consisted of 24 patients dependent to metamphetamine which were selected with simple random sampling and were randomly assigned in experimental and control groups (experimental group n=12 and control group n=12). Data were gathered by emotion regulation questionnaire (Gross & John, 2003). Results: Analysis of covariance showed that matrics therapy was effective in increasing emotion regulation of patients (P<0.05). Conclusion: Based on the analysis performed, we can conclude that the treatment by matrics therapy can increase emotion regulation.