عوامل اقتصادي- اجتماعي مؤثر بر جنگل زدايي كشورهاي منتخب: كاربرد نظريه زيست محيطي كوزنتس

The Economic and Social Factors Affecting Deforestation In Selected Countries: Using Environmental Kuznets Curve

جنگل زدايي به عنوان يكي از بزر گ ترين مشكلات زيست محيطي جهاني شنا خته شده است . از طرف ديگرجنگل زدايي به عنوان يكي از مؤلفه هاي اصلي تغييرات بهر ه برداي از زمين و به عنوان بزرگترين تهديد براي تنوع محيط زيست جهاني به ثبت رسيده است . در اين مطالعه با استفاده از تئوري زيست محيطي كوزنتس ، عوامل مؤثر بر جنگل زدايي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاصل از بررسي 71 كشور نشان مي دهد كه منحني زيست كوزنتس براي مجموعه منتخب صادق نيست. از طرف ديگر افزايش جمعيت در اين كشورها توام با جنگل زدايي سرانه از ميزان جنگل زدايي مي كاهد. در نهايت بهبود در GDP بيشتر است . به علاوه نتايج نشان دهنده اين واقعيت است كه نرخ رشد بالاتر نهادهايي كه از طريق افزايش دموكراسي، بهبود آزادي هاي فردي، حقوق شهروندي و ايجاد نقش قانون، آزادي هاي مدني و سياسي را بهبود مي بخشند، از فشار روي منابع طبيعي مي كاهند و در نهايت منجر به بهبود سطح جنگل و كاهش جنگل زدايي مي گردند.

Deforestation has been recognized as one of the biggest environmental problems in the world. It is also one of the main elements of land productivity changes and one of the biggest factors which threaten world's environmental diversity. In this study, based on environmental Kuznets theory, factors which may affect deforestation have been investigated. Results obtained from 71 studied countries show that environmental Kuznets curve was not true for them. Population growth helps the speed of deforestation while higher rate of GDP growth decreases its rate. Institutions which help with the improvement of democracy, individual assets, civil right and political liberty can decrease the pressure on natural recourses and deforestation.