شناسايي و مدلسازي مهمترين چالشهاي بكارگيري آموزش الكترونيكي با رويكرد مدلسازي ساختاري تفسيري (ISM) در شركت ملي گاز ايران

هدف از پژوهش حاضر، شناسايي و مدلسازي مهمترين چالشهاي پيش روي بكارگيري آموزش الكترونيكي در شركت ملي گاز ايران ميباشد. روش پژوهش به لحاظ هدف، كاربردي و به لحاظ نحوه گردآوري اطلاعات، از نوع كيفي است. در اين تحقيق ابتدا بر اساس روش نمونه گيري در دسترس به بررسي اسناد و تحقيقات مرتبط پرداخته شد و پس از شناسايي مولفه هاي مرتبط با چالش هاي بكارگيري آموزش الكترونيكي، در گام بعد براساس روش مديريت تعاملي و با استفاده از نرم افزار الگوسازي ساختاري تفسيري (ISM) كه يكي از شيوههاي تحقيق كيفي است، با بررسي نظرات 7 نفر از خبرگان حوزه آموزش الكترونيكي در شركت ملي گاز كه به صورت هدفمند انتخاب شدند، تعداد 7 مولفه به عنوان چالشهاي نهايي بكارگيري آموزش الكترونيكي تعيين شده است. سپس ساختار ارتباطات فيمابيني و ميزان اهميت آنها در قالب يك شبكه تعاملي ترسيم گرديد. براساس يافته هاي نهايي پژوهش، مهمترين چالشهاي بكارگيري آموزش الكترونيكي در بخش ستاد شركت ملي گاز عبارتند از: نبود دستورالعمل و ضعف در تهيه قوانين و مقررات، نبود الگوريتم و روش اجرايي مشخص، ضعف ارتباطات شبكه اي، عدم اطلاعرساني درست از ظرفيتهاي آموزش الكترونيكي، محتواي ناكافي، اجراي نادرست آموزش الكترونيكي و بيانگيزگي كاركنان. بر اين اساس، مشخص شد كه «نبود دستورالعمل و ضعف در تهيه قوانين و مقررات» به عنوان مهمترين چالش بكارگيري آموزش الكترونيكي بر روي ساير چالشهاي منتخب ديگر، اثرگذاري مستقيم و يا غيرمستقيم دارد. كاربرد يافته هاي تحقيق و پيشنهادهايي براي پژوهشگران آينده در انتهاي پژوهش قرار گرفته است.