عنوان مقاله :
جايگاه عدالت در انديشه سياسي محقق نراقي
پديد آورندگان :
سجادي، عبدالقيوم حوزه علميه قم
كليدواژه :
انديشه سياسي , محقق نراقي , توسعه اجتماعي , عدالت
چكيده فارسي :
هر چند مفهوم عدالت در انديشه سياسي شيعي همواره مورد اهتمام و توجه بوده است، اما در انديشه سياسي محقق نراقي جايگاه اين مفهوم را مي توان در مركزيت منظومه انديشه سياسي وي جست و جو كرد. عدالت به عنوان يك مفهوم كليدي اساس و بنيان انديشه نراقي را در زمينه سياست، حكومت و جامعه تشكيل مي دهد. در واقع مي توان گفت انديشه سياسي محقق نراقي بر محوريت مفهوم عدالت سامان مي يابد. در انسان شناسي علامه نراقي ماهيت و جوهره قواي انساني و تعامل دروني اين قوا، نقطه عزيمت محسوب مي شود و با ظهور ملكه عدالت و اوصافي چون شجاعت، حكمت و عفت به انجام مي رسد؛ بدين ترتيب در انسان شناسي نراقي مفهوم عدالت كه ظهور و تجلي تهذيب قوه عامله انسان است، نقش اساسي در تصوير انسان كامل و الگوي مطلوب نراقي ايفا مي كند. جايگاه عدالت در انسان شناسي اين انديشمند را مي توان از نحوه تعامل قواي انساني در كلام ايشان به دست آورد؛ در اين راستا محقق نراقي ضمن توضيح قواي مختلف انساني، چند قوه مهم تر از سايرين را مورد توجه قرار داده و ضمن بيان كارويژههاي هر يك از آنها، رابطه مورد نظر و الگوي مطلوب را بيان مي كند:
و از ميان ايشان قواي اربع كه عقل، شهوت، غضب و وهم باشد، حكم كارفرمايان و سران لشكرو عمال مملكت را دارند و ساير قوا زير دستان و فرمان برانند. شأن عقل، ادراك حقايق و تميز ميان خيرات و شرور و امر به افعال جميله و نهي از صفات مذصومه است و فايده ايجاد قوه شهويه، بقاي بدن است. و ثمره قوه وهميه، فهميدن امور جزئيه است و دانستن دقايق اموري كه به آنها به مقاصد صحيحه مي رسند و شغل قوه غضبيه آن است كه رفع مضرتهاي خارجه را از بدن نموده و
نيز اگر قوه تهويه يا وهميه اراده سركشي و خودسري كرد قدم از جاده اطاعت عقل بيرون نهند،
ايشان را مقهور نموده به راه راست آورد و تحت اقتدار و تسلط عقل باز دارد. در اين ميان، عدالت كه با تهذيب قوه عامله ناشي از برتري قوه عاقله حاصل مي آيد به انتظام و قوام حيات اجتماعي و خلود و جاودانگي شوكت شاهي مدد مي رساند.
پس اگر قوه عاقله بر ساير قوا غالب شود و همه را مقهور و مطيع خود گرداند، البته تصرف و افعال بر وجه صلاح و صواب خواهد بود... پس از تهذيب و پاكيزگي قوه عاقله، صفت حكمت حاصل مي شود و از تهذيب قوه عامله، ملكه عدالت ظاهر مي گردد و از تهذيب غضبيه، صفت شجاعت به هم مي رسد و از تهذيب شهويه، ځلق عفت پيدا مي شود و اين چهار صفت مصدرند.2
در بحث جامعه شناسي نيز محقق نراقي ضمن بحث از اوصافي چون سخاوت، قناعت، خيرخواهي، احترام متقابل، صداقت و اعانت، در مطالعه روابط اجتماعي افراد، عدالت را به عنوان زمينه ساز ديگر اوصاف نيكو مورد بحث قرار داده و آثار و پيامدهاي آن را بررسي كرده است. از منظر اخلاق سياسي، عدالت پديده اي است كه موجبات استحكام قدرت سياسي، توسعه اجتماعي و اعتماد وثيق ميان حكومت و شهروندان را فراهم مي سازد. اين امر را نراقي در بحث آثار و فوايد اجتماعي عدالت به صورت مبسوط مورد بحث قرار داده است.
مهم ترين نمود مفهوم عدالت در انديشه سياسي علامه نراقي در مبحث غايت حكومت و كارويژه هاي آن ظهور مي يابد. در اين جا محقق نراقي با توجه به انسان شناسي خاص خود، مسير حيات انساني را در راستاي تحصيل سعادت و پيمودن طريق كمال عنوان مي كند و از آن جا كه سعادت، غايت نهايي زندگي انسان در اتصاف فرد و جامعه به عدالت توصيف مي گردد، مفهوم عدالت در مركز غايت زندگي انسان و بالتبع غايت حكومت و سياست قرار ميگيرد
از آنچه مذكور نشد، معلوم نشد كه نهايت كمال و غايت سعادت از براي هر شخصي انصاف اوست به صفت عدالت و ميانه روي در جميع صفات و افعال ظاهري و باطنيه، خواه از اموري باشد كه مخصوص ذات او و متعلق به خود او باشد، يا امري باشد كه ميان او و ديگري باشد و نجات در دنيا و آخرت حاصل نمي شود مگر به استقامت بر وسط و ثبات در مركز (عدالت).